پس از کشته شدن همسرش توسط پلیس، یک فراری لال بداخلاق در میان یک گروه تئاتر پنهان می شود...

پس از ربوده شدن یک مرکز خرید در چنای توسط تروریست‌هایی که بازدیدکنندگان را به‌عنوان گروگان نگه می‌دارند، ویرا راغوان، جاسوسی که در آن مرکز خرید گیر افتاده است، تصمیم می‌گیرد با از بین بردن تروریست‌ها، گروگان‌ها را نجات دهد.

افسر کندی که در حل چندین معمای سرقت ناکام مانده است تصمیم می گیرد با طرح یک نقشه لورل و هاردی را به عنوان سارقان سریالی معرفی کند ...

داستان سه متصدی پمپ بنزین که با استادان دانشگاهی که از آلمان برای تدریس در یک کالج زنانه معتبر می‌آیند، اشتباه گرفته می‌شوند.

داستان لینوس که برای ریاست مدرسه نامزد شده و لوسی و چارلی براون مدیران کمپین او هستند.

تیمون و پومبا در این قسمت داستان شیرشاه را از زاویه ی دیگری بیان میکنند، از دیدی که در قسمت های قبلی ندیده بودیم…

یک گروهبان سخت گیر نیروی دریایی پس از بدست گرفتن فرماندهی جوخه ای بدنام،با فرمانده هان و همسر سابق خود دچار اختلافاتی می شود و...

دو دوست، یکی نوازنده و دیگری دائماً افسرده در اطراف یونان و فرانسه سرگردان هستند تا اینکه بدون یک پنی به نام خود به پاریس می‌رسند...

ایرینا برای عروسی برادرش به زادگاهش برمی گردد. او چند سالیست که از خانواده روستایی خود فاصله گرفته و خود را به عنوان نویسنده در کپنهاگ تثبیت کرده است.

«سی دی بیلز» (مارتین)، رئیس آتش نشانی شهر کوچکی در واشینگتن با ستاره شناسی به نام «راکسان کووالسکی» (هانا) آشنا و دلباخته اش می شود، اما می داند که به خاطر چهره اش هیچ امیدی به پیشرفت در این رابطه نیست. در این جا توجه «راکسان» به «کریس» (روسوویچ)، جوانی خجالتی در گروه «سی دی» جلب می شود. «کریس» نیز که از «راکسان» خوشش آمده از «سی دی» برای نوشتن نامه به «راکسان» کمک می گیرد.