«یون جونگ وو» از حومه‌ی شهر به سئول می‌آید و در آپارتمان ارزان قیمتی که آشپزخانه و حمام مشترک دارد ساکن می‌شود....

داستان یک دهکده خیالی کوچک در انگلستان که یک روز کامل در معرض حضور بیگانگان قرار می گیرد.

داستان در مورد برادران و خواهرانی می باشد که در یکی از ترسناک ترین خانه های کشور بزرگ شده اند. یک تراژدی خانوادگی آنها را بار دیگر دور هم جمع کرده است و در نهایت این خانواده مجبوراند خاطرات فراموش نشدنی گذشته‌ی خود در هیل هوز را به یاد آورند...

ناتاشا را دنبال می کند که از اینکه نزدیک ترین دوستانش همگی بچه دار می شوند عصبانی است...

موشی ها اولین شکل زندگی پایه های تشکیل دهنده ی جهان مادی اونها برای جهان به منزله ی قلب برای دست هستند اونها فراتر از قیدهای خوب یا بد بودن هستند و می تونند شکل های بیشماری داشته باشند مثل رنگین کمان گیاهان و حتی بیماری ها...این که واقعا موسوشی ها درجهان اطراف ما حضور پررنگی دارند و اکثر مردم اونها را نمیشناسند و این که ما نتونستیم تعریف کاملی درموردشون ارائه بدیم ولی این دلیل نمیشه گینکو دست از تحقیقاتش برداره و تسلیم بشه اون به دنبال درک معنای واقعی زندگی سفر میکنه و در طول مسیر سفرش به مردمی که با موشی ها تماس داشتند یا به خاطر اونها دچار بیماری و مشکل شدند کمک میکنه و درمانشون میکنه و به مسیرش ادامه میده...برای رسیدن به معنای زندگی...

ترس مردگان متحرک Fear the Walking Dead در واقع اسپین آف سریال مردگان متحرک The Walking Dead می باشد که قصد دارد تا داستان روزهای نخست بروز بحران بشریت و آلوده شدن مردم به ویروسی که آنان را تبدیل به زامبی کرده را به تصویر بکشد و...

یک نوجوان بطور ناخواسته وارد قلمرو بیگانه میشود و حال باید با نیروهای شیطانی مبارزه کند .

داستان سریال در سال 1980 رخ میدهد، “ویل” پسر جوانی است که روزی همراه با دوست صمیمی اش مایک به جنگلی میروند و در همانجا نیز ناپدید میشوند، تحقیقات گسترده و آزمایش های مخفی برای فهمیدن علت این اتفاق انجام میشود، طی همین اتفاقات با دختر بچه ای عجیب و غریبه رو به رو میشوند. اکنون مادر ویل و بقیه باید برای بازگرداندن آنها با نیرویی وحشتناک مقابله کنند که...

چندصد سال قبل، نسل انسان می رفت که توسط غول ها نابود بشه. غول هایی به ارتفاع ساختمان های چند طبقه، که ظاهرا قابلیت تفکر ندارن و از انسان ها تغذیه می کنند، و بدتر از همه اینکه اینکار رو ظاهرا فقط بخاطر لذتش می کنن نه برای رفع گرسنگی...

خانواده ای به شهری کوچک نقل مکان می کنند و به خانه ای می روند که در آن فجایع وحشتناکی رخ داده است...