این سریال روایتگر داستان یک پزشک جنگیست که از ارتش اخراج شده و حالا در شیفت شب بیمارستان سن آنتونیو مموریال که در حال ورشکستگیست مشغول کار است چالش های شبانه بیمارستانی و تصمیمات لحظه ای در کنار سابقه قمار و مصرف مشروبات الکلی این پزشک خوشتیپ و ماهر داستان اصلی سریال است...

داستان سریال در مورد گروهی موجود مصنوعی و دورگه است که نیمی از آنها دایناسور و نیمی دیگر ماشین است و در دنیایی خیالی زندگی میکنند...

داستان این سریال بر اساس کامیک "مدافعین مارول" نوشته شده است و در مورد دئر دویل، جسیکا جونز، لوک کیج و مشت آهنین است. که داستان چهار ابر قهرمان را روایت می کند که هدفی مشترک را دنبال می کنند و آن نجات شهر نیویورک است. این چهار نفر هر کدام در ابتدا به صورت انفرادی برای نجات شهر تلاش می کنند و هر کدام چالش های درونی خود را دارند، که ناگهان متوجه می شوند که اگر با یکدیگر همکاری کنند، می توانند تیمی قدرتمند را تشکیل دهند...

داستان سریال در مورد قاچاقچی شماره یک جهان "پابلو اسکوبار" می باشد که در تلاش است که در زندان زنده بماند و احترام دیگران را جلب کند...

در سالهای بحران جنگ سرد در دهه ی 80 دولت رومانی یک مجموعه ی محبوب و طولانی را در مورد کاراگاهان و پلیس هایی خلق کرد که نه تنها اسباب سرگرمی تماشاگران شد بلکه حس ملی گرایی را تقویت کرد...

شش قهرمان علیه نیروهای شیطانی ماکوتا که برای بقای جزیره ی زیبای اوکوتو تهدید محسوب میشوند ، مبارزه میکنند...

این سریال داستان یک قهرمان نظامی را تعریف می‌کند که از جنگ به آمریکا بازگشته است و مشکلاتی برایش به وجود آمده است. به همین دلیل وی برای نجات جان خودش و جلوگیری از یکی از بزرگ‌ترین حملات تروریستی تاریخ، به CTU (سازمان ضد تروریستی معروف مجموعه) مراجعه می‌کند...

این سریال زندگی میچل مک دیر و خانواده اش رو درست ده سال بعد از اتفاقات تو فیلم دنبال میکند , جایی که رییس مافیا شیکاگو در زندان میمیرد و خانواده مک دیر به برنامه حفاظت از شاهدین میپیوندن تا زندگی جدیدشون رو شروع کنن... زمانی که مک دیراز برنامه حفاظت از شاهدین میاد بیرون، یه شرکت حقوقی میسازه. یه شرکت حقوقی دیگه به نام Kinross & Clark سعی میکنه که «مک دیر» رو مجاب کنه که با شرکت اونها همکاری کنه و چون مک دیر نیاز به پول داشته قبول میکنه و با قبول کردن این پیشنهاد مک دیر تو دردسر بدی میافته...

آرون کوربِت پسرِ یک فرشته ی سقوط کرده است. نصفِ آرون از جنس آدمیزاد و نصفِ دیگرش از فرشتگان است که او را تبدیل به یک نفیلیم کرده. او تا زمانِ تولدِ 18 سالگی اش از این موضوع خبر نداشته و برای فهمیدن سرنوشتِ جدیدش باید به فرشتگان سقوط کرده ی قبل کمک کند...

داستان در آینده ای نزدیک اتفاق می افتد. زمانی که موجوداتی از سیاره‌ای دیگر به نام وتان‌ها بعد از نابودی محل زندگیشان برای زندگی به زمین می آیند. بین آنها و زمینی‌ها جنگی در می‌گیرد که طی آن زمین دگرگون شده و به سیاره‌ای جدید مبدل می‌شود. سیاره‌ای پر از خطر برای تمام ساکنین آن. در این بین عده‌ای متشکل از زمینی‌ها و بیگانگان متحد شده و شهری می‌سازند به نام دیفاینس...