«کریس کلوین» (بانیونیس) روان شناسی است که مأمور تحقیق درباره ی وضعیت ایستگاه هوایی در سیاره ی سولاریس می شود. او یا باید ایستگاه را تخلیه کند یا سطح اقیانوسی سیاره را با اشعه بمباران کند. در آخرین روزهای اقامتش در زمین، محقق قبلی سولاریس، به دینش می آید و به «کوین» یک نوار ویدئویی از کنفرانسی می دهد که در آن گزارشی آشفته و بحث انگیز درباره ی مأموریتش ارائه داده است...

یک سفینه ی فضایی هنگام پرواز آزمایشی ربوده می شود. «جیمز باند» (مور) در مأموریتش برای یافتن ردی از سفینه، متوجه یک مرکز تحقیقات فضایی می شود در می یابد که این مرکز در اصل پوششی برای اعمال خلاف نابغه ی خبیثی به نام «هوگو دراکس» (لونسدال) است...

حدود 50 سال قبل(نسبت به زمان حال فیلم)موجوداتی شبیه به مورچه های غول پیکر بنام "فورمیک" به زمین یورش می برند که اگر حرکت شجاعانه میزر رکهام(بن کینگزلی)نبود آنها بر انسان ها چیره می شدند.فورمیک ها شکست خوردند اما از بین نرفتند و انسانها همواره ترس بازگشت فورمیک ها را در دل داشتند....

گروهی از فضانوردان در حالی که مشغول جمع کردن نمونه از کره ی مریخ هستند یکی یکی در یک نیروی اسرارآمیز و وحشتناک از بین می روند ...

« دکتر مورو » ( لاتن )، مسافران راه گم‏ کرده ‏اى را که از جزیره‏ ى پرت و دورافتاده‏ ى او سردر مى ‏آورند، به اسارت مى ‏گیرد و از طرف دیگر آزمایش ‏هاى عجیب و غریبى انجام مى‏ دهد تا انواع مختلف حیوانات را به انسان تبدیل کند...

یک مهندس پزشک و یک فضانورد در حین انجام ماموریت در شاتل فضایی دچار سانحه می شوند و اکنون باید برای زنده ماندن و حل مشکلات تلاش کنند اما...

رئیس جمهور اسنو از اینکه کتنیس در مسابقات " عطش مبارزه " پیروز شده عصبانی هست و اینبار قصد دارد با استفاده از قدرتی که در اختیار وی قرار داده شده، مسابقه ای تحت عنوان « سرکوب ربع سده » برگزار کند و بار دیگر کنتیس را وارد این مسابقات کند اما...

“ردیک” شخصی که توسط همنوعان خود خیانت دیده است و در سیاره‌ای ویران شده، رها گشته. برای زنده ماندن با بیگانه‌هایی به مقابله میپردازد و حتی به فردی خطرناک‌تر و پرقدرت‌تر تبدیل میگردد…

داستان فیلم درباره ی یک عنکبوت خیلی بزرگ است که از لابراتواری نظامی فرار می کند و به شهر لس آنجلس می آید. وقتی عملیات نظامی برای گرفتن این عنکبوت با شکست رو به رو می شود حالا نوبت دانشمندان است که فکری به حال این اوضاع بکنند و تا قبل از اینکه شهر را نابود نکرده آن را از بین ببرند…

“جان” صبح در یک هتل ناشناس و عجیب تنها از خواب بر می خیزد. او حافظه اش را از دست داده و پلیس نیز بخاطر یکسری جنایت که او هیچ چیزی در موردشان به یاد نمی آورد، در تعقیب اوست. زمانی که او می کوشد تا گذشته اش را بخاطر آورد وارد یک دنیای زیر زمینی می شود که توسط یکسری موجودات بسیار قدرتمند که به بیگانه مشهور هستند کنترل می شود. این بیگانه ها دارای این قدرت هستند که افراد را به خواب ببرند و شهر و اهالی آن را دچار تغییر کنند. اکنون جان بایستی راهی را برای متوقف کردن آنها قبل از اینکه کنترل ذهن وی را بدست گرفته و او را نابود کنند، پیدا کند …