سنت لوئیس، سال 1903.خانواده "اسمیت" 4 دختر زیبا از جمله "استر" (گارلند) و "توتی" (اوبراین) کوچک دارد. "استر" 17 ساله عاشق پسر همسایه اش که به تازگی به آنجا آمده می شود و ...

پدری به این منظور که فرزندانش از دنیای ماشینی خود خارج شده و معنای واقعی زندگی را درک کنند، سفری را به همراه آنان به جنگل های شمال آمریکا آغاز می کند و..

در زمستان های سرد سواحل شرقی، "ربکا" (کازان) همسر پزشکی موفق خودش را در تنهایی و مهمانی های شبانه غرق نموده است. از طرفی یک مجرم سابقه دار بنام "دیلان" تلاش می کند بتواند زندگی جدیدی آغاز کند. هنگامی که این دو متوجه می گردند که ارتباطی عجیب با همدیگر دارند، رابطه ای غیرمنتظره بین آنان شکل می گیرد ...

سنگایل هفده ساله شیفته نمایشهای هوایی می شود. سنگایل در نمایشگاه تابستانی هوایی با دختری همسن خودش آشنا می شود. او تنها فردی است که او را برای پرواز تشویق می کند و...

"امی" (میرا) که در نیمه دوم زندگی اش قرار دارد عاشق "علی" (سالم) یک کارگر اهل مراکش می شود که نزدیک به 25 سال از او کوچکتر است و ...

"بریزی" (لنز) یک نوجوان کولی و خوشحال است. مردی وی را سوار کرده و او را مورد اذیت و آزار قرار می دهد اما موفق به فرار می شود و وارد خانه یک مرد میانسال به نام "فرانک هارمون" (هولدن) می شود و ...

یک داستان کمدی دراماتیک در مورد غلبه بر احساس شرم ، خوش گذرانی و پذیرش اینکه چند چیز در زندگی آنطور که برنامه ریزی شده است پیش میرود …

«هنری روث» (آدام سندلر) مردی است که از تعهد داشتن نسبت به یک زن می ترسد، تا اینکه دختری جذاب به نام «لوسی» را می بیند. آنها با هم بیشتر آشنا می شوند و هنری از این که دختر رویاهیش را پیدا کرده خوشحال است، تا اینکه درمیابد لوسی حافظه کوتاه مدتش را از دست داده و فردای آن روز دیگر هنری را به یاد نمی آورد.

(تاراس) بعد از سالها ماجراجویی با دوستان خود،زندگی آرامی را در مزرعه اش شروع کرده.او توانسته پسر خود (آدری) را به مدرسه ای در لهستان بفرستد.در این زمان اوکراین زیر سلطه لهستان قرار داشت و ...

"آدام" (دانسی) جوانیست خوش تیپ و مهربان که به یک بیماری لاعلاج گرفتار است، با این حال او ناخواسته به یک دختر زیبا بنام "بث" (برن) که در همسایگیشان است علاقه مند می گردد. "بث" نویسنده ای خوش فکراست که قبلاً یک رابطه شکست خورده را با جوانی مثل "آدام" تجربه کرده است ...