"کنا" و "زکی" دو دوست صمیمی هستند که علیرغم رقابت ها و هم چشمی های سیاسی میان خانواده هایشان، دوست صمیمی باقی می مانند. این دو از یکدیگر حمایت می کنند تا در میان یک جامعه محافظه کار به دنبال رویاهای خود بروند و حتی برای بیشتر از آن هم آماده هستند. هنگامی که این دو بیشتر نزدیک می شوند، مجبور می شوند که بین خوشحالی و امنیت یکی را انتخاب کنند. این فیلم از کتاب “درخت جامبولا” اثر “مونیکا آراک د نیکو” که داستان عشق دو نفر در اوگاندا را روایت می کند، الهام گرفته است

مردی متوجه میشود نعمت خدادای برای شفای انسانها را دارد و سعی در درک موضوع دارد که یک دختر سرطانی در سر راه او قرار گرفته و مسیر درست را به او نشان میدهد

"استفان" از نظر روابط اجتماعی آدمی بی دست و پا میباشد، او فردی میانسال و کاملاً تنها است. به پیشنهاد همکار خود، او برای یافتن یک زن برای اولین تجربه دوستی یک شب بیرون می رود ...

داستان فیلم در مورد ربکا میباشد که تازه ازدواج کرده او عاشق موتورسواری میباشدو نماد آزادی و ارزش میداند شوهرش رو ترک میکند…

بروکس راتیگان ، برای جمع آوری پول جهت رفتن به کالج ، برنامه‌ای را درست می‌کند ، که هرکسی می‌تواند از او به عنوان دوست پسر ، برای موقعیت‌های خاص استفاده کند ...

دوقلوهای ایرلندی به نام های راشل و ادوارد موجودی عجیب و غریبی را دارند که باعث حواث ترسناکی میشود…

فیلم وقایع تغییر زندگی و الهام بخش یک مرد جوان را ، از طریق روز مرموز زرد شرح می دهد . برای بسیاری ، "روز زرد"، به سادگی یک روز سرگرم کننده است که با حضور در اردوگاه بچه ها و جشن گرفتن است . اما برای برخی ، خدا به بینش ها و معجزات می پردازد و زندگی آنها را متحول می کند ...

"جای ویردان سینگ" و "میرا پاندیت" در لندن با هم آشنا شده، عاشق هم میشوند و یکدیگر را به خانواده هایشان معرفی می کنند. ولی پس از مدت کمی از هم جدا میشوند و "میرا" به هندوستان بازمی گردد و "جای" به آمریکا می رود. دوست "جای" سعی دارد او را متقاعد کند تا به دنبال عشقش برود...

آدم کشی (لای) پی می برد که زندگی جنایتکارانه دیگر آن اعتبار و اهمیت گذشته ی خود را از دست داده است؛ اما مقوله ای که زندگی او را دشوارتر کرده، وجود رابط او (رایس) است که سخت به او علاقه مند شده و این در حالی است که در این سه سال هم کاری، این دو نفر حتی یک بار هم یک دیگر را ندیده اند...

یک جوان 20 ساله که برای تعطیلات برای اولین بار در طی 20 سال گذشته به زادگاه خود برمی گردد که نه تنها با گذشته های خود ملاقات می کند بلکه...