منطقه ی ساوت بی، لس آنجلس. «دیل مکاسیک» (گیبسن)- که روزگاری قاچاقچی مواد مخدر بوده و حالا تلاش می کند زندگی شرافتمندانه ای داشته باشد- می پذیرد تا در مورد یک معامله ی مواد مخدر به دوست وکیلش، «اندی لنرد» (گراس) کمک کند. «رابط» آنان در این ماجرا، «نیک فرشیا» (راسل) مأمور مخفی دایره ی مواد مخدر و دوست قدیمی «مکاسیک» است، که اجازه می دهد «مکاسیک» فرار کند…

یک ژنرال آمریکایی علیه مافوق خود به علت عفلت و در خطر انداختن پرسنل نیروی هوایی به دادگاه نظامی شکایت می کند ...

"تریش" از همسر خود که در زندان است جدا شده و در آستانه ازدواج مجدد قرار دارد.او از اینکه "هاروی" می تواند برای دو پسرش پدری عادی باشد بسیار هیجان زنده است.اما وقتی "بیل" همسر سابقش از زندان آزاد می شود و پسرها "هاروی" را ملاقات می کنند خانواده مجبور می شود تصمیم بگیرد ببخشد یا فراموش کند...

گروهی از پلیسان متهم به فساد که از پلیس لس آنجلس اخراج شدن با هم گروهی تشکیل داده و بر علیه قاچاقچیان مواد مبارزه میکنند

"پوئت" خوشحال است زیرا گروه راک "فرشتگان جنهمی" او را پذیرفته اند، ولی زمانی که متوجه می شود آنها چقدر خشن هستند، شوکه می شود. حتی قتل هم به چشم آنها جرم بزرگی محسوب نمی شود ...

"آندری" رهبر یک گروه ضد یهودی است که به آرمانهای قدیمی کمونیست اعتقاد داشته و در مسکو بعد از دوران کمونیستی زندگی می کند. زمانی که او در میابد که پدر گمشده اش برخلاف نظر او که فکر می کرد قهرمان جنگ افغانستان است،یک یهودی است و در مسکو زندگی می کند،تصمیم به پیدا کردن و قتل او می کند...

«فرانک پری» به چهارده سال حبس محکوم شده و دوره اش را می گذراند. زمانی که به او خبر می رسد که دخترش دچار بیماری سختی شده است، او تصمیم به فرار می گیرد...

"دین رندال" سالها از دختری یتیم حمایت میکرده، حال بعد از چند سال آن دختر آمده تا "دین" را ببیند و بابت حمایتش از او تشکر کند، اما بعد از دیدار با یکدیگر، زندگی آنها برای همیشه تغییر می کند...

یک طراح بازی مبتلا به اوتیسم بنام ویلیام بوچرت که منزوی زندگی میکند و در سال نهایت یکبار از خانه خارج میشود با الیویا دختر دوران دبیرستانش که زمانی عاشقش بوده ملاقات میکند و ...

داستان در سال 2009 و درباره مردی در تورنتو میباشد که در بچگی مشکلات روحی داشته و بدنبال رستگاری میباشد