داستان یک شهر کوچک و دلگیر که به " هول " معروف است و گروهی تبهکار که خیابان های شهر را در کنترل دارند .

یک جادوگر شیطان در بدن نواده خود تناسخ می یابد و امیدوار است که دورانی را بیابد که بتواند آرامش داشته باشد. او در نهایت به مدرسه ای می رود که توسط نوادگان بسیار ضعیف ترش اداره می شود...

خانواده ای مورد حمله شیاطین قرار می گیرند و تنها دو عضو زنده می مانند - تانجیرو و خواهرش نزوکو، که به آرامی به یک شیطان تبدیل می شود...

در دنیایی از حیوانات انسان‌نما، رابطه پیچیده یک گرگ منزوی با یک خرگوش مهربان با قتل یک همکلاسی، تأثیر یک آهوی کاریزماتیک و غرایز درنده‌گری رو به رشد او آزمایش می‌شود...

تورفین سفری را با قاتل پدرش دنبال می کند تا انتقام بگیرد و در یک دوئل به عنوان یک جنگجوی شریف به زندگی خود پایان دهد و به پدرش ادای احترام کند...

یک شیطان, بدن مرده ی یک پسر رو تسخیر می کند تا کارهای شیطانی انجام دهد اما بعد از اینکه عاشق دختری از جنس انسان ها می شود، تغییری در قلبش ایجاد می شود...

پسری با شمشیر شیطان پیوند می زند...

آجین انسان هایی نامیرا هستند، که هفده سال پیش، اولین بار در یک میان جنگ در آفریقا ظاهر شدند. از آن موقع بیشتر همنوعانشان در جوامع بشری کشف شدند. علت کمیاب بودن آن ها این است که دولت پاداش خوبی به کسانی که بتوانند یکی از آن ها را برای اهداف آزمایشگاهی به دام بی اندازند و تحویل دهند می دهد. در حال حاضر، در حالی که برای یک دانش آموز انتظار تعطیلات تابستانی معمولی دارد زندگی اش درحال تغییر اساسی است که فکرش را هم نمی کند...

در سال 1972 یک دروازه هایپر گیت در سطح ماه کشف شد و بشر شروع به مهاجرت به مریخ و ساکن شدن در اونجا کرد. اما در آخر بذر جنگ کاشته شد...

چندصد سال قبل، نسل انسان می رفت که توسط غول ها نابود بشه. غول هایی به ارتفاع ساختمان های چند طبقه، که ظاهرا قابلیت تفکر ندارن و از انسان ها تغذیه می کنند، و بدتر از همه اینکه اینکار رو ظاهرا فقط بخاطر لذتش می کنن نه برای رفع گرسنگی...