اقتباس از داستان جنجالی زندگی واقعی از دهه 1950...

داستان یک کارآگاه زن در اروپای مرکزی در سال 2041 اتفاق می‌افتد و در مورد زوجی که به قتل رسیده‌اند، یک تیم بازسازی می‌توانند یکی از آنها را به زندگی بازگردانند...

چهار دوست صمیمی با اعتماد به نفس ، باهوش، سرگرم بحث درباره مردان هستند. اما آنها همچنین از بچه ها نیز مراقبت می کنند، یا تازه بچه دار شده اند یا باردار هستند ...

این فیلم، درامی بیوگرافی در باره زدنک تومن، فردی بحث برانگیز میباشد که سیاستمداری همیشه ناراضی و کارآفرینی مشکوک بود ولی جان صدها یهودی را نجات داد...

داستان فیلم حکایت نگهبانان باغ وحش ورشو به نام‌های آنتونیا و جان زابینسکی است. این دو نفر در تلاشند تا در دوران اشغال لهستان توسط آلمان جان هزاران نفر از مردم و حیوانات را نجات دهند…

در دسامبر سال 1941 دو سرباز جمهوری چک به کشور اشغال شده‌ی خود می آیند تا یک افسر نازی به نام راینهارد هایدریش را ترور کنند.

مادر و دختری به رمان های مربوطه خود رجوع می کنند : مادلین از سی سال پیش زودتر از آن زندگی می کند و دختر وی وارا بین ، یک موسیقیدان است ...

داستان فیلم از پائیز 1989 در ایستگاه راه آهن “بیلی پوتک” ؛ نزدیک مرز چکسلواکی سابق و لهستان آغاز می شود. آلویس نبل ، مسئول ایستگاه قطار بیلی پوتک، مردی آرام و منزویست که هر از گاهی دچار توهمات می شود. نبل در توهماتش آلمانی هایی که بعد از جنگ جهانی دوم از چکسلواکی اخراج شدند را در مه میبیند و بیشتر از همه دوروتی را در مه میبیند ، زنی که بعد از مرگ مادر آلویس از او نگهداری می کرد.