دو مار انسان می شوند و عشق و رنج را می آموزند. یک راهب نقاط ضعف خود را کشف می کند و متوجه می شود که اخلاق به آن سادگی که او فکر می کرد نیست.

با وجود کاهش محبوبیت آن، پدری به دو فرزند خود سنت موسیقی کره ای پانسوری (یک خواننده همراه با یک درامر) را آموزش می دهد.

بیگانگان فضایی با سرهای مخروطی شکل به کره ی زمین آمده اند تا زندگی میان انسان ها را تجربه کنند. اما طولی نمی کشد که آن ها از طرف مامورین دولت مورد ظن قرار گرفته و تعقیب می شوند ...

گروهی از فرشتگان در پایتخت آلمان با اشتیاق به زندگی انسان ها نگاه می کنند.

داستان شهردار سوسیالیست سنت ژویر که قلب خود را بر ساخت یک مجموعه فرهنگی و ورزشی در چمنزار روستا گذاشته است.

چهار کودک پس از مرگ پدر و مادرشان سعی می کنند با اوضاع کنار بیایند و در خانه ای که ساخته اند به عنوان یک خانواده در کنار یک دیگر زندگی کنند. در حالی که از نظر روحی اوضاع خوبی ندارد، جسد پوسیده مادرشان را در یک تابوت بتونی موقت پنهان می کنند.

وین دوباره بازگشته و اینبار تصمیم دارد با دوستش یک کنسرت راک ترتیب دهد. در همین حال رئیس دوست دخترش به او نظر دارد و وین باید هرچه سریعتر دوست دخترش را به لس آنجلس منتقل کند...

یک غارتگر که توسط گروه دزدی بانکش مرده رها می شود، برای انتقام به یک پولدار ملحق می شود.

نیو اورلیانز. شغل «امیل فوشون» (هنریکسن)، مردی ثروتمند و آراسته، سازمان دهی تعقیب و کشتن آدم هاست. «ناتاشا» (باتلر)، دختر یکی از قربانیان او، وارد شهر می شود تا دنبال پدرش بگردد و با ملوانی بی کار به نام «چنس بودرو» (وان دام) آشنا می شود که از او برابر تهدید اشرار دفاع می کند و سپس در راه یافتن قاتلان پدرش یاری اش می دهد...

یک وکیل خودخواه که بخاطر رانندگی در حال مستی به خدمات اجتماعی محکوم میشود، باید یک تیم هاکی جوانان نه چندان حرفه ای را مربیگری کند...