فیلم در سفری از سویا به لینارس شروع می شود، جایی که مانولت برای دیدن مادرش در کوردوبا توقف می کند. او بخش هایی از زندگی خود را به یاد خواهد آورد.

یک قاتل که در شهر بندری سوکاگو با یک رئیس باند به مشکل می خورد، موافقت می کند که با قرار دادن او در تماس با یک قاتل مرموز، با دان خوب شود - یک قاتل که مزاحم نمی داند چگونه با او تماس بگیرد. در عوض او استخدام می کند ...

مایک در مغازه کرایه فیلم های ویدئویی کار می کند. در غیاب صاحب مغازه دوست مایک، جری (جک بلک) ناخواسته باعث پاک شدن تمام فیلم ها می شود. در اینجا مایک و جری تصمیم میگیرند برای جلب رضایت مشتریان، بخصوص خانم فیلویچ خود به بازسازی فیلم های پاک شده اقدام کنند...

ملودی برای تشییع جنازه دخترش که از او جدا شده بود به خانه خود در فیرلندز باز می گردد. اما در کمال تعجب می بیند که شهر تقریباً در زیر بیابان متجاوز ناپدید شده است.

داستان دراماتیک مکانیک شهری کوچکی که به طرز عجیب و کنجکاوانه ای به زندگی ها سرک می کشد.

ماتسوتارو یاسودا، مدیر دبیرستان دخترانه بازنشسته ای که همسرش را به دلیل اعتیاد به الکل از دست داده و دخترش او را ترک کرده است، به یک آپارتمان قدیمی در یک شهر روستایی نقل مکان می کند. یاسودا در آدرس جدیدش با دختری پنج ساله آشنا می شود

«باب» (ریوز) کارآگاه مخفی بخش مبارزه با مواد مخدر هم خانه ی عده ای معتاد می شود تا درباره ی آنان خبرچینی کند و گزارش کارش را به مقامات بالا بدهد. اما «باب» به ماده ای به نام «D» معتاد می شود و همین اعتیاد باعث دوگانگی شخصیتش می شود و او را از باز شناختن نقشش به عنوان معتاد / پلیس، باز می دارد...

در یک کوهستان قطبی گله ای از پنگوئن ها زندگی می کنند که پس از مدتی با مشکل کمبود غذا مواجه می شوند. پنگوئن کوچکی به نام «مامبل» در این گله به دنیا می آید که برعکـس بقیه دوستانش، صدای خوبی ندارد و مدام با آواز خواندن سایرین را آزار می دهد. در عوض او میتواند حرکات منحصربه فردی با پاهایش انجام دهد که بقیه بلد نیستند. در نهایت نیز همین موضوع باعث محبوبیت وی و نجات گله اش می شود...

ماجرای ایستگاهی در دنیای بعد از مرگ ، که مخصوص انسان هایی است که دست به خودکشی زده اند تعبیه شده است ...

«بروک» (انیستن) و «گری» (وون) تصمیم می گیرند مثل دو دشمن در خانه جبهه بندی کنند و آن قدر بر مواضع خود پا بفشارند تا شاید یکی از آن دو به شکست اعتراف کند. اما «بروک» سرانجام پی می برد که در واقع برای تصاحب آپارتمان و متعلقاتش نیست که مبارزه می کند بلکه این همه به خاطر نجات رابطه اش با مردی است که زمانی او را عشق زندگی خود تصور می کرده است …