بعد از دیدن مایکو موچیزوکی ، که توسط یکی از دشمنان آسیب دیده است ، حال باید ...

قهرمان جوانی را دنبال می کند که نیمی از مرغ و نیمی از خرگوش به دنیا آمده است. او که با وجود تفاوت‌هایش مشتاق جا افتادن است و احساس می‌کند دوستش دارند، علی‌رغم دست و پا چلفتی‌اش درگیر ماجراجویی است.

پایتخت امپراتوری، 1930. گروه عجیبی از مردم که جعبه آلات موسیقی را حمل می کردند در ایستگاه توکیو فرود آمدند. آنها را "جیگرها" می نامند که برای شکار خون آشام ها آمده اند. در میان آنها، مرد جوانی با آرامش و تو ایستاده بود

مو 10 ساله و ملودی 13 ساله با کمک یک مخترع ربات و یک کاوشگر و پدربزرگشان، به دنبال پدرشان که در جستجوی اسب شاخدار بود اما گم شد و هیچ گاه بازنگشت میروند. آنها در مسیر به اعماق شگفت انگیز هیمالیا میروند و به دنبال سرنخ هایی برای یافتن پدرشان هستند اما در این راه پرخطر با چالش های جدی مواجه میشوند…

گروهی از بیگانگان از زمین دیدن می کنند تا یک درخت با توانایی های خارق العاده را بکارند. گیاهی که با تخلیه نیروی حیاتی زمین، نیروی کیهانی می بخشد.