در یک مکان مجزا شده مردگان دوباره به زندگی باز میگردند و فقط آنهائی که مصون هستند زنده مانده و برای بقای خود تلاش میکنند .

پس از مرگ یکی از دوستانش ویران شده ، یک زن جوان با کشف نشانه هایی در زندگی روزمره و از طریق مواجهه با هنر Hilma af Klint و Wassily Kandinsky ، تلاش می کند از این فقدان شدید معنی بگیرد...

داستانی جاده ای با حضور دو آدم احمق که سفری را برای دیدن یک کنسرت در توکیو آغاز میکنند ....

آنیتا در حالی که آنها در تعطیلات دور هستند در خانه پدر و مادر خود اقامت می کند و او با نوشتن نمایشنامه خود دست و پنجه نرم می کند. یک دوست قدیمی ، ریچارد ، در آنجا می ایستد و آنها دوباره به هم وصل می شوند. بعدا ، او برمی گردد ، اما این بار مشکلی پیش آمده است.

یک معلم و دانش آموز بعد از سالها با هم ملاقات میکنند و دوستی عمیقی بین آنها شکل میگیرد ....

تابستان 1989، آلمان شرقی. آدام به عنوان خیاط کار می کند،آنها در حال برنامه ریزی برای تعطیلات با هم هستند که اولین متوجه می شود که آدام به او خیانت می کند و تصمیم می گیرد خودش به تعطیلات برود...

حکیم، 35 ساله، یک پلیس محله از مراکش میباشد، او باید برای تحقیق در جامعه پرتغالی نفوذ کند. اما آیا می توان در عرض سه روز پرتغالی شود؟

یک کارگردان پرشور تئاتر باید راهی بیابد تا با ساختن «سرود کریسمس» امسال به بزرگترین موفقیت تاریخ ، از فروش تئاترش جلوگیری کند و با کمک یک بازیگر خوش تیپ هالیوود، این امر غیرممکن نیست .

پس از مرگ مادرشان، چهار خواهر و برادر که از هم جدا شده‌اند، وقتی یک غریبه عجیب و غریب از راه می‌رسد، خود را در حال مبارزه برای ارث و زندگی‌شان می‌بینند و ادعا می‌کنند که خانه تسخیر شده معروف دوران کودکی‌شان به او واگذار شده است...