هاوکی ها با ماه نشینان مبارزه می کنند، موجوداتی که به آنها حمله می کنند و از بدن درهم شکسته آنها به عنوان تزئین استفاده می کنند. به هر هاوسکی نقشی اختصاص می‌یابد و فوس، جوان‌ترین آنها، مأمور ایجاد دانشنامه‌ای از تاریخ طبیعی می‌شود.

داستان این سریال در مورد یک گروه از کلاهبرداران است که به دنبال سرقت کامیون حامل شمش طلا هستند و باید با جهان پر مخاطره ای بجنگند...

آدری تمام تلاشش را میکند که دیگران او را به چشم یک مادر نبینند. در حرف این کار بسیار آسان است اما در عمل افرادی مثل شوهرش که خود را وقف شغلش کرده به همراه مادر وسواسی و بهترین دوستش، این کار را برای او غیر ممکن میکنند و...

داستان این مینی سریال در مورد زندگی و مرگ رییس اوباش شهر مونترال "ویتو ریزوتو" می باشد...

کاراگاه خصوصی"کورمورن استریک" استخدام شده است تا متوجه شود که آیا یک فرد که خودکشی کرده است ممکن است یک قتل باشد یا نه...

18 آدم عادی برای شرکت در آزمون باهوشترین فرد اف بی آی ، و کسب درجه مارشال رقابت میکنند...

سریال در مورد زندگی بزرگترین قاچاقچی دنیا "ال چاپو" می باشد که از روزهای اولیه کار اش در سال 1980 که برای کارتل "گوادالاخارا" کار می کرد، به قدرت رسیدنش در طول دهه 90 و سقوط نهایی او در سال 2016 می باشد...

داستان در کشور جلید که اکثر مردم آن به خاطر انفجارهای هسته ای عقیم شده اند اتفاق می افتد، یک حکومت تمامیت خواه مسیحی که قبلا بخشی از خاک آمریکا بوده و حالا به وسیله بنیادگرایان مذهبی اداره میشود. دولت جدید همه قوانین گذشته را منسوخ کرده و هرکسی ممکن است جاسوس باشد، به زبان آوردن یک کلمه اشتباه باعث پایان یافتن زندگی افراد میشود. حاکمیت با زنان به عناون بخشی از دارایی های خود رفتار میکند. از آنجا که بخش معدودی از زنان توانایی بارور شدن را دارند ازدواجشان غیرقانونی اعلام شده و به عنوان کلفت به خانواده های تراز اول داده میشوند تا بتوانند در این جهان ویران شده نسل انسان را گسترش دهند. سریال خاطرات آفرد Offrefd یکی از این کلفت ها را بازگو میکند که به یکی از فرماندهان داده شده است.

یک کارمند اداره ی ثبت احوال لیدز به نام کیت دیکنسون سعی دارد تا بین زندگی شخصی و حرفه اش تعادل برقرار کند در حالی که با مواردی مثل ثبت تولد ، مرگ و میر و ازدواج روبرو است و تاثیری که این مسائل روی زندگی شخصی او و همکارانش دارد...

ریکی کوپر از 3 سال قبل که همسرش ایزابلا را از دست داد تنها یک هدف داشته ، اینکه پدر خوبی برای دخترهاش باشه ولی هنوز متوجه این موضوع نشده که دخترهاش هم هدف دیگه ای دارن یعنی پیدا کردن یک همدم برای پدرشون و...