مت تراویس خوش قیافه، محبوب و بهترین شناگر رقابتی مدرسه اش است، بنابراین وقتی او به طور غیرقابل توضیحی خودکشی می کند همه شوکه می شوند. با گذشت سال بعد، هر یک از اعضای خانواده اش برای بهبودی از این تراژدی با نتایج متفاوت تلاش می کنند.

«جوئل» (کری) حیرت می کند وقتی در می یابد محبوبه اش «کلمانتاین» (وینسلت)، خاطره ی رابطه ی پر هیاهویشان را از ذهن خود پاک کرده است. او نیز از سر استیصال با ابداع گر این فرایند، «دکتر هوارد میرزویاک» (ویلکینسن) تماس می گیرد و از او می خواهد تا خاطره ی «کلمانتاین» را از ذهن اش بزداید...

والتر نوجوانی 14 ساله است که برای تعطیلات تابستانی نزد دو عموی عجیب و غریب و بداخلاق خود در تگزاس فرستاده می شود. عموهای والتر، گارت و هاب به شیوه خاص خود زندگی می کنند. در خانه آنها تلفن و تلویزیون وجود ندارد و سرگرمی هایشان کاملاً خاص خود آنهاست...

پزشکی به نام «جو دارو» ، عزادار مرگ همسرش، «امیلی» است که در امریکای جنوبی کمک های پزشکی مردم نیازمند را تأمین میکرد و در تصادف اتوبوسی درگذشت. موقع سرکشی به بخش اطفال «جو» احساس می کند که «امیلی» از تجربه ی میان مرگ و زندگی بیماران علاج ناپذیر استفاده می کند تا با او ارتباط برقرار کند...

رابرت گارفیلد مرد تنهایی است که به گذشته خویش می نگرد: زمانیکه با مادر جوانش زندگی می کرد و پدرشان که ظاهرا یک قمارباز بوده آنها را تنها گذاشته و برای آنها فقط بدهی بر جای گذاشته بوده است. او در آرزوی خرید دوچرخه به سر می برد تا اینکه سر و کله همسایه جدیدی به نام تد (هاپکینز) پیدا می شود...

«اوگی ورن» (کایتل) یک مغازه سیگار فروشی را اداره می کند. او در این چهارده سال اخیر، هر روز در یک ساعت مشخص و از زاویه ای مشابه، از خیابان رو به روی مغازه اش عکس گرفته است. در میان مشتریان همیشگی او نویسنده ای به نام «پل بنجامین» (هرت) هست که از وقتی همسرش در جریان یک سرقت به قتل رسیده، در نوشتن مشکل پیدا کرده است...

این نمایشنامه با بازی آلن بوئن "بیروت"در آینده ای نه چندان دور در شهر نیویورک است که تحت کنترل دولت فاشیستی قرار دارد، اتفاق می افتد...

پس از یک فاجعه هوایی،"مکس کلین" یکی از بازماندگان دچار تغییر شخصیتی می شود.او که دیگر نمی تواند با زندگی سابق خود و همسرش "لائورا" ارتباط برقرار کند،نوعی احساس شکست ناپذیری و خدا بودن پیدا می کند.وقتی روانشناسش از کمک به او بازمی ماند او را برای دیدن یکی دیگر از بازماندگان حادثه می فرستد و...

یک مأمور پلیس امریکایی - ایرلندی به نام «تری نونان» (پن)، پس از ده سال دوری به محله سابق خود-«آشپزخانه ی شیطان» در نیویورک - باز می گردد. او قصد دارد در یک گروه تبهکاری ایرلندی تبار به سرکردگی «تامی فلانری» (هریس)، برادر دوست قدیمی خود، «جکی» (اولدمن)، نفوذ کند...

یک تصادف رانندگی جزئی، دو فروشنده رقیب آلومینیومی را به سمت افراط های مضحک انسان در برابر انسان در سال 1963 بالتیمور سوق می دهد.