توماس برای مسابقه بهترین لوکوموتیوهای دنیا به راه آهن می رود تا این نمایش بزرگ را تماشا کند ...

سورپرایز در انتظار توماس و دوستانش هستند زیرا جسورانه ترین ماجراجویی خود را هنوز کشف می کنند ...

عمار، اکبر و تونی ، سه دوست دوران کودکی هستند ، که به تازگی با مشکلات زیادی در زندگی برخورد می کنند و …

در سال 1944 ، گروهی سرباز ، برای انجام ماموریتی به پشت خطوط دشمن می روند . اما زمانی که هیچ چیز طبق نقشه پیش نمی رود ، آنها مجبور می شوند زندگی خود را در معرض خطر قرار دهند ، تا ماموریت با موفقیت انجام شود و ...

وقتی توماس در برخی از نقاط رد پای بزرگی پیدا میکند، پرسی متقاعد می شود که یک هیولا در این جزیره وجود دارد...

توماس به همراه دوستان خود در جستجوی گنج در یک قلعه هستند و در این راه ماجراهای جالبی رخ میدهد …

توماس و دوستش گوردون از طریق ریل ها بدنبال دوستشان کرنکی میگردند و به نصایح دیگران گوش نمی دهند .

آینده ای دور. «مگاسیتی- یک» منطقه ای است عظیم و ناامن که آن را «قاضی درد» (استالون) با کمک چند دستیار اداره می کند. یکی از جانیان محلی، «ریکو» (آسانته) که قبلا «درد» او را به زندان انداخته فرار می کند و با هیئتی شبیه به «درد» دو نفر را به قتل می رساند. به این ترتیب «درد» محاکمه و به زندان ابد محکوم می شود