"ریچارد ونلی" استاد روانشناسی ، پس از فرستادن همسر و دو فرزندش به تعطیلات ، برای دیدن دوستانش به کلوپ خود می رود . در خانه همسایه او پرتره زیبای "آلیس رید" را از پنجره می بیند . او به همراه دوستانش درباره زیبایی نقاشی ، و موضوعش صحبت می کنند . زمان ترک کلوپ او با "رید" که در مقابل نقاشی ایستاده برخورد می کند و برای صرف یک نوشیدنی به او ملحق می شود...

بیف گرایمز تندخو و در عین حال دوست‌داشتنی عاشق ویرجینیا براش زیبا می‌شود، اما او تنها مرد جوان همسایه نیست که با او دلخور شده است.

خانواده روتگ در دهکده ای کوچک در ابتدای دهه سی ، زندگی آرامی می گذارنند . وقتی حزب نازی به قدرت می رسد ، خانواده از هم جدا می شود و ...

جری سرباز خودخواهی است که فقط به فکر خود است . در این بین افسرِ هنگ و دیگران سعی در این دارد که نظم و انضباط را به او القا کنند، اما گوش او بدهکار نیست. تا اینکه ...

« فرانک جیمز » ( فاندا ) در خیال گرفتن انتقام قتل ناجوانمردانه‏ ى برادرش ، « جسى » است که دست از یاغى گرى کشیده بود...

وقتی دوستان همیشگی "دنی اونیل" و "هنک تیلور" مجبور می شوند از یکدیگر جدا شوند، در گروه "آرتی شاو" مشغول بکار میشوند و با مدیر سابق "الن میلر" همراه می شوند...

یک کشاورز تهی دست در یک آبراه کار میکند تا بتواند پول خرید یک مزرعه را به دست آورد. او با یک دختر آشپز در آنجا آشنا شده و به او ابراز علاقه میکند، اما آن دختر حاضر نیست زندگی فعلی اش را رها کند و برای زندگی به یک مزرعه برود…

"جیمی" مالک یک فروشگاه موسیقی ناموفق،برای کار نزد عموی خود که مالک یک کارخانه محصولات غذایی است می رود.در بین راه او با یک خانواده ایرلند آشنا شده و متوجه می شود آنها بدترین دشمنان عمویش هستند و...

داستان صاحب یک سیرک غرق در بدهی که با شرخران، کلانترها و دختر مورد علاقه‌اش که با یکی از اجراکنندگانش و یک مرد جوان ثروتمند در ارتباط می باشد، درگیر شده است.

“ریچارد جرارد” به همراه خانواده اش نزدیک خانواده “واربرتون” مشغول به کار هستند ، وقتی جرارد با واربرتون ملاقات میکند، او با فرده دیگری به نام اریک ازدواج میکند و ..