« دکتر مابوزه » ( کلاین روگه ) در سلولى در آسایشگاهى روانى به سر مى‏ برد. وقتى مى ‏میرد، روح او وجود مدیر آسایشگاه، « پروفسور باوم » ( برگى ) را تسخیر مى ‏کند و او را وادار به اجراى نقشه‏ ى بزرگ « مابوزه » مى ‏کند.

برلین در هراس از قاتلى ( لوره ) است که دختران کوچک را بى‏ رحمانه مى‏ کشد و پلیس هیچ سرنخى از او ندارد...

در شهرى در قرن بیست و یکم، کارگران در زیرزمین زندگى مى‏ کنند و حاکمان از روى زمین کنترل اوضاع را در دست دارند. « فردر» ( فرولیخ )، پسر حاکم اصلى، علایقى به کارگران دارد و در واقع دل باخته‏ ى « ماریا » ( هلم )، یکى از رهبران کارگران است...

بعد از مرگ زیگفرد , کریمهیل با اتزل پادشاه هانس ازدواج میکند و فرزندی بدنیا می آورد و یک مهمانی ترتیب می دهد....

"زیگفرید" پسر پادشاه "زیگموند" درباره خواهر زیبای "گانتر" پادشاه کریمهیلد حرفهایی می شوند.در مسیر خود او اژدهایی را کشته و گنجینه ای بدست می آورد.او به "گانتر" کمک می کند تا ماسکی که قابلیت نامرئی شدن دارد را بدست بیاورد...