گروهی از رفقای دانشگاهی به جشنی در نیواورلان دعوت شده اند که در آنجا همه وحشی بازی در می آوردند...

در این سریال والدین جوان، "دیو" و "ربکا" در یک شرایطی گیر می کنند که مجبور می شوند از والدین "دیو" مراقبت کنند. در حالی که آنها از عهده خرج و مخارج زندگی خود بر نمی آیند و برای پرداخت بدهی قابل توجهی به کمک نیاز دارند...

زنی جوان شغل خود در یک شرکت حقوقی در نیویورک را رها میکند و برای پیدا کردن عشق زندگیش به محله ای نه چندان مناسب در کالیفرنیا میرود...

"جان مولانی" 29 ساله یک کمدین است که همراه با یک گروه تئاتر کار میکند و بدنبال موفقیت میگردد و زمانی که کمدین افسانه ای و مجری تلویزیونی "لو کانون" او را به عنوان نویسنده استخدام میکند زندگیش دچار تحول میشود...

بعد از اینکه آقای خارق العاده‌ی افسانه‌ای، رهبر گروه ابرقهرمان‌ها، بازنشسته شد؛ پسر کم و بیش ابرقهرمانش، پراک، باید یک گروه از نخاله‌ها رو جمع کنه تا شکوه گذشته رو به گروه برگردونه..

گلدبرگها، مانند هر خانواده‌ی دیگری یک خانواده صمیمی هستند، فقط سر و صدای آنها بیشتر است...

ویتنی و الکس زوج خوشبخت و غیر متاهلی هستند که 5 ساله با همدیگر زندگی می کنند و قصد ندارند در ازدواج کردن عجله کنند . تا اینکه با شرکت در جشن عروسی یکی از دوستان خود، ویتنی متوجه می شود که رابطه اش با الکس به تدریج کسل کننده و ملالت آور شده است...

یک زن خود مخرب که یک بیماری معنوی دارد تصمیم می گیرد روشنفکرانه زندگی کند که این تصمیم باعث ایجاد تلفاتی در کار و زندگی اش می شود.

داستان این سریال درباره گروهی کارمند هستندکه در شرکتی مشغول به کارند. هر یک از این افراد عیبی منحصر یه فرد دارند و در راس انها رئیس انهاست که بیش از دیگران عیب دارد...