"راف کاوینگتون" به دوست در حال مرگش قول می دهد ، که پس از رفتنش ، به همسرش در اداره دامپروری کمک کند . وقتی "راف" به مزارع دوستش می رسد ، متوجه می شود که "بارکوف"، قدرت محلی شهر ، نه تنها مزرعه ، بلکه همسر بیوه دوستش را می خواهد به دست بیاورد و به این منظور گروهی تفنگدار را نیز استخدام کرده است ...

خانم اوی تیل در تلاش میباشد که زنده بماند در حالی که دو فرزندش را به تنهایی در خانه ای دیگر بزرگ می کند. کان کانگور یک کابوی صادق و سخت کوش میباشد. زندگی آنها بهم پیوسته، که با عناصر ، هندی ها ، افراد غیرقانونی و ... می جنگند.

خانواده کنت تاگارت توسط افرادی که باعث رم گله شده‌اند، به قتل می‌رسند. در دوئلی منصفانه، او پسر مقصر اصلی را به قتل می‌رساند و برای سرش جایزه‌ای تعیین می‌شود.

یک ولگرد علاف ناخواسته درگیر ماجرای قبیله ای از آپاچی های قاتل میشود .

از زمان جنگ داخلی ، یک افسر سابق یانکی به یک قطار واگن متفقین سابق کمک می کند تا در یک دره مرفه مستقر شوند که درگیر خصومت های گله احشام و زمین خواری است...

سوارکار ارتش "هوندو لین" مادر و پسری را که بین جنگ خونین آپاچیها زندگی می کنند ، پیدا کرده و تبدیل به فرشته نگهبان آنها می شود...