یکی از شهرهای کوچک آلاسکا که به مدت 30 روز در آن خبری از نور خورشید خبری نیست، مورد حمله خون آشام‌ها قرار می گیرد که بطرز وحشتناکی تشنه خون هستند….

یک دانشجوی فارق التحصیل شده به خانه بازمیگردد و مجبور است با مادر الکی خود سر کند و گذشته اش را پشت سر بگذارد .

پسری در یک مراسم با دختری ناشناس که ماسک بر چهره دارد می رقصد و عاشق او می شود، اما بعد از این مراسم او به دنبال این دختر می گردد در حالی که او را نمی شناسد، و تنها چیزی که از او دارد یک دستگاه پخش موسیقی می باشد…

"بریجیت" خواهر مرحوم "جینحر" که اکنون تبدیل به یک گرگینه شده،در حالیکه از چنگال یک گرگینه بی رحم مخفی شده باید پیش از کامل شدن ماه درمانی برای علاقه اش به خود پیدا کند...

اهریمن رؤیاها، «فردی کروگر» (انگلاند)، در تکاپوست تا یک بار دیگر نوجوان های الم استریت را به وحشت بیندازد. «جیسن» (کرزینگر)، قاتل زنجیره ای غول پیکر را با آن نقاب ها کی روی یخ اش، به بازی می گیرد تا به کمک تصورات مادرش (شا) به الم استریت برود و با کشتن بچه ها، این شک را در دل مردم شهر بیندازد که «فردی» برگشته است …

"کری وایت" دختری تنها و درد کشیده است. او توسط دو همکلاسی و مادر سوء استفاده گرش کم کم به مرز جنون می رسد و دست به کارهای خطرناک می زند...

یک جادوگر بزرگ بنام زامبونی به عمارتی جن زده که دارای چندین تالار مخفی است سر میزند و در آنجا پسر یتیمی سعی دارد با او دوست شود و ....

داستان فیلم در مورد ? خواهر است که همیشه به فکر مرگ هستند و مشکل از آنجای شروع می شود که یکی از انها توسط یک گرگین گاز گرفته می شود...

جک مورتون که با پدربزرگش زندگی میکند روزی از طرف یک دانشگاه مرموز دعوت نامه ای دریافت میکند و به آنجا میرود و متوجه میشود که یک فرقه جادوگری آنجا را اداره میکند و چند گرگ نما نیز در حال شکار آنها هستند...

داستان این سریال در مورد یک بازیگر می باشد که بعد از یک بحران عمومی به خانه بازمی گردد. حال او با دوست پلیس اش همکاری می کند و تلاش می کند از تجربیات بازیگری خود برای حل جنایات واقعی استفاده کند...