مردم به طور مرموزی پیام های پیام صوتی را از خود آینده خود دریافت می کنند و مرگ خود را پیشگویی می کنند...

دو دزد کنترل یک سلاح باستانی را به دست می گیرند که برای دفاع از شهر کانال آلتومار طراحی شده است.

هنگامی که حمله تروریستی به عهده نیروی هوایی است ، واحد ویژه خودروی 2 در میانه یک درگیری سیاسی رو به افزایش قرار می گیرد.

پلیس های پیچ گوشتی بخش های ویژه 2 بخش وسایل نقلیه ویژه باید رباتهای ساخت و ساز درگیر را بررسی و متوقف کنند.

پسر ناروتو اوزوماکی، بوروتو، راه پدرش را به همراه دوستانش دنبال می کند تا نینجا بزرگ شود. بوروتو در تمام ماجراجویی‌های خود مصمم است تا جای خود را در دنیای نینجا بگذارد و خارج از خانواده پدرش زندگی کند.

انیمه ناروتو شیپودن که ادامه سری ناروتو است، ناروتو به همراه استاد خود جیرایا پس از 3 سال تمرین و آموزش به دهکده مخفی برگ (دهکده کونوها) باز می گرددند ناروتو امیدوار است با قدرت هایی که بدست آورده بتواند دوست خود ساسکه را پیدا کند و او را از دست اوروچیمارو (یکی از سه سنین افسانه ای که بعد ها به دشمن دهکده کونوها تبدیل شد) نجات دهد در این زمان گروه آکاتسوکی (سازمانی ناشناخته که شامل 10 شینوبی قدرتمند است و هدفش جمه آوری تمام هیولای دم دار است) فعالیت خود را آغاز می کند و در اولین اقدام کازگه دهکده شن گارا (جینچووریکی 1 دم) را می ربایند ناروتو به همراه استاد خود کاکاشی و هم گروهیش ساکورا برای نجات گارا به دهکده شن می روند ولی گروه آکاتسوکی دنبال ناروتو (جینچووریکی 9 دم) نیر هست ولی ناروتو قوی تر از چیزی بود که گروه آکاتسوکی فکر کرده بود...

داستان گروهی از دوستان جوان و اتفاقات مرموزی که در روستای روستایی هینامیزوا رخ می دهد...

"کوروساکی ایچیگو" یک پسر 15 ساله معمولی نیست، چراکه او توانایی دیدن اشباح و ارواح را دارد. روزی خدای مرگی بنام"کوچیکی روکیا" در برابرش ظاهر میشود و یک روح شیطانی را شکار میکند.اما در حین در گیری قدرت او به ایچیگو منتقل میشود.از اینجاست که ماجراهای ایچیگو و روکیا و ماموریتشان برای مقابله با ارواح شیطانی وسایر موجودات فرامادی شروع میشود.

r. Kenzo Tenma دکتر ژاپنی جوانی است که به عنوان جراح مغز در بیمارستانی که توسط Heinemann اداره میشود مشغول به کار میشود و مدارج ترقی را یکی پس از دیگری طی میکند و به موفقیت و اعتبار بسیار بالایی دست میابد و با Eva دختر Heinemann نامزد میشود اما او مخالف سیاست های درمانی ای است که بیمارستان در قبال بیماران مختلف اتخاذ میکند و همواره در پی عوض کردن انها است روزی دو مجروح که دو قلو هستند را به بیمارستان میاورند که یکی از انها زخم گلوله ای در سر دارد و دیگری کلماتی را با خودش زمزمه میکند که راجع به کشتار و... میباشد پس از مدت کوتاهی بیمار دیگری که یک شخصیت ساسی برجسته هست نیز در بیمارستان بستری میشود و Tenma تصمیم میگیردبرخلاف سیاست های بیمارستان وارد عمل شود و به جراحی بیمار اولی بپردازد با این تصمیم بیمار اولی نجات میابد اما ساستمدار جان خویش را از دست میدهد به این ترتیبTenma همه چیزش حتی نامزدش را از دست میدهد ...پس از برکناری Tenma قتل های مرموزی در بیمارستان به وقوع میپیوندد و اکثر دکتران به طرز مرموزی به قتل میرسند که Heinemann رییس بیمارستان نیز جز مقتولین هست به این ترتیب چشم همگان به سوی Tenmaبرمیگردد...

فو یک پیشخدمت زن است که در قهوه خانه کار میکند. فو دو شمشیر زن با نامهای جین و موگن را نجات میدهد و با آنها برای پیدا کردن سامورایی که بوی گل میدهد میروند...