داستان فیلم اقتباسی از یک رمان معروف است که در آن اسب یک فروشنده خیابانی با اسب مسابقه ای جایگزین می شود ...

دو راننده اتوبوس به طور تصادفی اتوبوس خود را سرقت می کنند. با صدور حکم بازداشت، آنها به همراه یکی دیگر با یک قایق به یک جزیره گرمسیری می روند، جایی که یک دزد جواهرات برای آنها نقشه های شومی دارد ..

دو معدنچی به نامهای "روی گلنیستر" و "دکستری" ، که توسط مالک یک سالن حمایت مالی می شوند ، برای محافظت از طلاهای خود در مقابل "الکساندر مک نامارا" کمیسری فاسد ، مبارزه می کنند ...

دو فروشنده ی بادام زمینی با رئیسشان به مشکل می خورند و برای فرار از او در قطاری مخفی می شوند و به سمت غرب حرکت می کند. آن ها در یک مزرعه به عنوان کابوی مشغول کار می شوند ولی هیچ یک از آن ها نه درمورد کابوی ها و نه مورد اسب ها هیچ اطلاعاتی ندارد.

...

داستان فیلم درست پیش از یک هفته از مراسم ازدواج دکتر کیلدیر و مری لمونت آغاز می‌شود. مری یک پرستار بسیار زیبا می‌باشد که توانسته قلب این دکتر را به دست آورد. تمام بیمارستان برای این روز بزرگ آماده شده اند و از طرفی، دکتر گیلسپی، علیرغم تمام خستگی‌هایش، تصمیم گرفته تا ....

باد و لو ، در ارتش بوده و به دلیل اینکه قصد فرار از ارتش را داشتند، به زندان فرستاده میشوند ، و بعد از مدتی ، خود را تحت آموزش یک مربی میبینند که ...

السن و جانسون که هر دو کمدین هستند قصد دارند یک برنامه ویژه اجرا کند تا زوجی جوان را بهم برسانند ....

"مت مسترز" جوان از پدرش که هرگز او را ندیده تنفر دارد. به نظر می رسد وی مادرش را درحال مرگ تنها گذاشته است. این احساس وی باعث ایجاد تنفر بین مردم کوهستان شده است. ولی با از راه رسیدن یک غریبه اثرات مثبت بین مردم ایجاد می شود و...

دکتری جوان قصد دارد به یک جراح ناموفق مغز در رسیدگی به یک بیمار به ظاهر روانی کمک کند ...