زمانی که "بنیامین استید" و "ماری استید" به همراه خانواده شان به شمال ایالت نیویورک نقل مکان میکنند ، ناخواسته وارد یک سری مسئل مذهبی میشوند تا وقتی که یک مرد جوان به نام "جوزف اسمیت" با آن ها آشنا میشود و ..

اواسط سال 1960 میلادی، رئیس جمهور جانسون و تیم سیاست خارجه اش به پای میز بحث می نشینند که تصمیمی در رابطه با جنگ ویتنام و مسائل پیرامون آن بگیرند ...

لس آنجلس. «زنی» (هارینگ) پس از یک تصادف اتومبیل در راه مالهالند دچار فراموشی می شود. کمی بعد او با دختری به نام «بتی» (واتس) آشنا می شود و «بتی» برای کمک به زن اعلام آمادگی می کند...

«جک هامووند» متهم فراری، یک زنی را گروگان میگیرد و در حالی که پلیس در تعقیب او میباشد به مرزهای مکزیک میگریزد.

چن زن، دانشجوی چینی دانشگاه توکیوی ژاپن، به شهر خود شانگهای برمیگردد و میفهمد که استاد رزمی‌اش کشته شده و ژاپنی‌ها مرتب هم باشگاهی های او را اذیت میکنند ...

یکی از اهالی آریزونا در سال 1975 توسط یک بشقاب پرنده ربوده و بمدت 5 روز ناپدید میشود . همه فرض بر مردن او میبرند تا اینکه ....

"میراندا پرسلی" از نیویورک به نشویل می رود تا به یک آهنگساز تبدیل شود. در یک مصاحبه ناموفق او با "جیمز رایت" با استعداد آشنا می شود. در طول تنها چند روز آنها با هم ازدواج می کنند و...

اواخر قرن نوزدهم. «شانن» ( کیدمن )، دختری از یک خانواده ی ثروتمند در منطقه ای فقیر در شمال ایرلند تصمیم دارد که به امریکا برود چون در یک آگهی دیده که در اوکلاهما زمین مجانی می دهند. او در این سفر پسر کشاورزی به نام «جوزف» ( کروز ) را نیز همراه خود می سازد...

یک افسر مجروح و سرخورده ی ارتش شمالی ها به نام «ستوان جان و. دانبار» (کاستنر)، دست به خودکشی میزند. اقدام «دانبار» به خود کشی را اشتباها عملی قهرمانانه تلقی می کنند و او را به پست مورد علاقه اش می فرستند - یک پست دیده بانی مرزی، دور از «تمدن» سفیدپوستان. «دانبار» پس از چند تجربه ی عجیب و غریب در آن جا، با یک گرگ دوست می شود...

یک مرد معلول ذهنی برای اینکه دوباره با پدرش که سالها پیش او را از فرزندی طرد کرده بود ارتباط برقرار کند ، از یک جوان جامعه ستیز کمک میگیرد...