داستان فیلم هیزل کینگ را دنبال می کند، مادری مجرد که مصمم است از دخترش در برابر زندگی ای که زمانی داشت محافظت کند و در عین حال از کسانی که نمی توانند از خود محافظت کنند، محافظت می کند.

«جیمی تادسکی» (ویلیس)، قاتل مزدور سابق، از زندگی بزهکارانه اش کناره گرفته و در مکزیکو زندگی آرامی را با آشپزی و خانه داری سر می کند. اما همسرش، «جیل» (پیت) کما کان دلش می خواهد از راه های خلاف و هیجان انگیز زندگی شان را بگذرانند...

داستان این فیلم از اوج فعالیت "گلیسون" آغاز می شود. او همه این موارد را دارد: ثروت و قدرت خارق العاده. اما خاطرات بد دوران کودکی او را رها نمی کند ...

مسئول تدارکات یک تیم فوتبال دانشگاهی متوجه می شود که مهارت ویژه ای در بازی فوتبال داشته و تبدیل به یکی از اعضای تیم می شود...

"اسکار" و "فیلیکس" ، برای شرکت در مراسم دختر و پسر خود به سفری می روند و ...

"مکس" و "جان" پس از 35 سال هنوز با هم دعوا می کنند، پدر بزرگ الکل مصرف می کند، سیگار می کشد و زنان را دنبال می کند و هیچکس نمی تواند گربه ماهی مشهوری که به شکارچیانش لبخند می زند را به دام بیاندازد…

"ری" مجرمی سابقه دار، قصد دارد با همکاری دو نفر از دوستانش سرقتی را ترتیب داده تا هزینه خرید نانوایی اش را بدست آورد.ولی او انتظار پیدا شدن پسرش"تامی" که همراه خواهرش زندگی می کند را در هنگام طراحی نقشه را نداشته و...

بهترین دوست "کیث" کمکش میکند تا او با محبوبترین دختر دبیرستان قرار بگذارد و...

داستان در مورد دختر فقیری است که باید بین دو پسر که یکی از آن ها دوست دوران کودکی اش است و دیگری پسری ثروتمند اما حساس می باشد، یکی را به عنوان عشق زندگی اش انتخاب کند.

مامور ویژه ویل ترنت در بدو تولد رها شد و دوران بلوغ سختی را در سیستم تحت مراقبت پرورشی آتلانتا تحمل کرد. او مصمم است مطمئن شود که هیچ کس مانند او احساس نمی کند، او اکنون بالاترین نرخ ترخیص کالا را دارد.