وقایع از 1100 مایل پیاده روی انفرادی یک زن را به عنوان یک راه برای بهبود یافتن از یک فاجعه اخیر انجام شده است. …

کتی یک دختر زیبا ، خشن و بامزه است ، که به مدت 1 سال طول میکشد ، تا قبل از رفتن به کالج خود را پیدا کند . لذا او تمامی ماجراهای زندگی اش را ، در یک وبلاگ ناشناس به اشتراک می گذارد و ...

"کانی دویل" 18 ساله و حامله میباشد. زمانی که نامزدش او را پس می زند، به صورت تصادفی سوار قطاری می شود که آنجا با هیو وینتربورن و پاتریشا همسرش که او هم حامله میباشد، آشنا می شود، تا اینکه کانی به خانه آنها می رود و بردار هیو را می بیند و عاشقش می شود و...

دیچ مربی چتر بازی است. یک روز یک زن نزد او می رود تا تحت آموزش قرار گیرد . روز آموزش با هواپیما به آسمان می روند تا بپرند . ولی موقعی که دیچ برای هماهنگ کردن نزد خلبان می رود و باز می گردد متوجه می شود که کریس به پایین پرتاب شده است دیچ برای نجات وی خود را به پایین پرتاب می کند ولی قادر به نجات او نمی شود تا اینکه… ...

برادوی هرگز روشن تر نبود و هرگز بلندتر از شب سال نو ، 1928 ، زمانی که هر اتفاقی می توانست رخ دهد ، بلند نمی شد. یک داستان کوتاه چهار قسمتی موزیکال با بازی مادونا ، جنیفر گری و مت دیلون.

یک روانی، پس از اینکه از زندان آزاد می شود به محله قدیمی خود باز می گردد. او به دنبال زنی میباشد که قبلاً قصد داشته به او تجاوز کند و مردی که از آن زن محافظت می کرده...

روایت 3 داستان ترسناک درباره یک جادوگر قاتل، یک موجود قرمز کوچک و یک گرگ وحشی که …

داستان این سریال در مورد یک زن جوان لس آنجلسی به نام "لیزا" می باشد که در تلاش است یک شغل مناسب برای بهتر شدن زندگی اش پیدا کند...

داستان درباره قسمت اورژانس بیمارستانی هستش که بسیار پر رفت و آمده و دکترها و پرستارها که تعدادشون محدوده، شدیدأ مشغول درمان بیماران اورژانسی هستند. همین وضعیت گهگاه باعث میشه که کد سیاه به وجود بیاد و در این وضعیت مرگ و زندگی بیماران بستگی به دانش، مهارت و سرعت عمل دکترها و پرستارها هستش. مردمی که به اورژانس آورده میشوند یا منتطرند که بمیرند یا معجزه ای بشه و اونها زنده بمونند.

سریالی است که برمیگرده به دهه هشتاد و تمرکزش روی اوج رونق کامپیوترهای شخصی البته از دید یک نابغه ی کامپیوتری. داستان سریال از جایی شروع میشود که جو مک میلان یک جوان مجرد و خوش گذرون ولی در عین حال با تفکرات اقتصادی و جاه طلبانه وارد شرکت کاردیف الکتریک میشود و با شناختی که از گوردون کلارک دارد او را تشویق میکند که کار ساخت کامپیوترهای شخصی و خانگی را که گوردون قبلا ایده اش را منتشر کرده بوده و سپس اقدام به ساختشان کرده و موفق نبوده را دوباره از سر بگیرند، آنها با استفاده از مهندسی معکوس از روی چیپ های شرکت IBM سعی میکنند این کار را انجام دهند...