داستان در شهر کوچکی بنام " توئین پیک " اتفاق می افتد و قتل یک دختر جوان و پیدا شدن جسد او در رودخانه همه مردم شهر را شوک زده میکند و حال کارآگاهی بدنبال چیزهایی است که از نظر دیگران مورد توجه نبوده و میتواند به حل پرونده کمک کند .

(آنا ریدل) به دلیل مشکلاتش به بیمارستان روانی می رود و بعد از مدتی به خانه باز می گردد البته مراحل درمانی او به دلیل یک نامادری سنگدل ، پدری الاف و ولگرد اصلا خوب پیش نمیرود…

یک سرباز سابق نیروهای ویژه که اکنون به قایقرانی روی آورده توسط یک خبرنگار برای یه تحقیقات سری استخدام میشود و ....

کریستی (زهتنر) سال ها پس از یک تصادف رانندگی که باعث مصدوم شدن خواهر بزرگترش شد ، به زادگاه خود بازمی گردد. او که از رانندگی رانده شده بود ، دل زده شده بود و می فهمد که بدترین کابوس هایش یا به واقعیت پیوسته اند ... یا در شرف وقوع است.

فیلم داستان زندگی "هرب بروکس" را روایت می کند."هرب بروکس" تیم هاکی المپیک آمریکا را هدایت کرده و در مقابل تیم شکست ناپذیر روسیه به پیروزی می رساند...

سال 2010 است و حتی حیوانات خانگی را به طور مرتب تکثیر می کنند. «آدام گیبسن» (شوارتسنگر) را به اتفاق دوستش، «هنک» (راپاپورت) یک شرکت حمل و نقل هوایی را می گرداند و خودش هدایت هلی کوپتری را به عهده دارد. اما یک شب از سر کار بر می گردد و مشابهی از خودش را در خانه می یابد …

یک دانشمند پس از تحقیقاتش سعی دارد تا رئیس خود و اهالی شهری در کالیفرنیا را مجاب کند که کوه آتش فشان قرار است بزودی فعال شود .

«گیل رنارد» (دنیرو) فروشنده ای است که در زندگی شخصی و حرفه ای خود شکست خورده. او کشته مرده بیس بال است و تمام وقتش را صرف دنبال کردن بازیکن مورد علاقه خود، «بابی ریبرن» می کند. «بابی» فصل ورزشی بدی را آغاز می کند و تمامی افتخارات به بازیکن دیگری به نام «پریمو» که در همان تیم بازی می کند، نسبت داده می شود. «گیل» هم برای درست کردن اوضاع، «پریمو» را می کشد.

هچ " بعد از یک تصادف ماشین میمیرد در حالیکه همسر و فرزندش فقط زخمی میشوند . حال به هچ دارویی خاص می دهند و او زنده میشود ولی کابوس هایی میبیند که ممکن است واقعی باشد ....

این فیلم درباره کسانی است که بدون در نظر گرفتن عواقب اعمالی را انجام می دهند .