دو برادر سفری طولانی را با ماشین رانندگی میکنند تا قهرمان شان " روبرتو کلمنته " را ببینند ...

داستان چنس هریس را مشاهده میکنیم که باید بین در زندگی اش بین مدرسه، خانه و روابطش با دیگران تعادل برقرار کند تا بتواند از شانسش برای حضور در یک برنامه تلویزیونی استفاده کند.

"دان مک کی"، یک سرایدار معمولی دبیرستان میباشد که پس از فاجعه ای بزرگ که برایش اتفاق می افتد مجبور است تا شهرش را ترک کند. بعد از گذشت 25 سال او دوباره به شهر خود برمیگردد و می خواهد عشق قدیمی اش را ملاقات کند، ولی ...

پرنسس و قورباغه ، انیمیشن تازه ی استودیوی والت دیزنی، بازگشت دلپذیری است به دورانِ طلایی انیمیشن های دست ساز؛،دورانی که هیچ خبری از کامپیوترها،انیمیشن سه بعدی و عینک های کذایی نبود،دورانی که انیمیشن ها پر از صحنه های اکشنِ بی معنا با ریتم تدوینی تند و دیوانه کننده نبودند و همه چیز به شکلی زیبا و درضرباهنگی انسانی بر روی پرده ی سینما به نمایش در می آمد. شاید تصور غالب این باشد که انیمیشنِ دست سازِ پرنسس و قورباغه با یک سبک و سیاق قدیمی و کهنه ساخته شده اما برای بچه های امروزی که طی دوران حیات شان هر چه انیمیشن دیده اند، سه بُعدی یا کامپیوتری بوده، شیوه ی دست سازِ پرنسس و قورباغه می تواند واجد یک تازگی غافلگیر کننده باشد.

این فیلم داستان تعدادی کوماندو میباشد که برای اشتباه یک فرد که خانواده خود را در یک حادثه از دست داده دارند تقاص پس میدهند ولی...

در اینده ای که نانو تکنولوژی همه جا را فرا گرفته یک بازی مصنوعی و مجازی که انسانهای دیگر را حکمفرمائی میکند اختراع شده است.

کورالاین دختری یازده ساله است که به همراه پدر و مادرش به یک خانه عجیب و دورافتاده 150 ساله نقل مکان کرده‌است.او که هیچگاه پدر و مادرش درکش نمی‌کنند و دیگر دوستانش را نمی‌تواند ببیند و دور و برش هم همسایه‌های عجیبی زندگی می‌کنند بداخلاق شده‌است.کورالاین از یک دریچه کوچک وارد یک دنیای دیگر می‌شود.دنیایی بسیار رنگارنگ تر با پدر و مادری مهربان و همسایه‌هایی موفق در کارشان. اشکال این جاست که تمام افراد این دنیا فانتزی جدید به جای چشم دکمه دارند اما کورالاین این خصوصیت را به مهربانی آدم‌ها می‌بخشد.اما چون مادر این جهان می‌خواهد کورالاین را در این جهان نگه دارد کابوس شروع می‌شود زیرا مادر می‌خواهد به چشم‌های کورالاین دکمه بدوزد و کورالاین را درگیر چیزی می‌کند که او آن را بخشیده‌است…

چارلی ولنتاین (ریموند جی باری) ، رئیس جرم و جنایتکار بدنام ، تلاش می کند که آخرین دزد را قبل از اینکه به سمت "بازنشستگی" بکشاند ، بکشد...

مرل هنچ بعد از تقریبا بیست سال بوکس کار کردن ، برای مرداک ، رئیس یک گروه خلافکار کار می‌کند . او روزهایش را با سر شکستن و جمع کردن بدهی سپری می‌کند ، این شغلی نیست که او ازش لذت ببرد ...

“دورل” و “لیجان” دو دوست صمیمی و تبهکارانی خرده پا میباشند. وقتی آنها تهدید می شوند اگر بدهی هفده هزار دلاریشان را نپردازند “دورل” پسر خود را از دست خواهد داد، آنها تصمیم می گیرند از کلیسای محله خود سرقت کنند ...