یک روزنامه‌نگار و مدیر اجرایی شرکت نفت در جریان ساخت خط لوله دسترسی داکوتا که از منطقه حفاظت‌شده هندی ایستاده راک در داکوتای شمالی می‌گذرد، در دو طرف دعوا قرار می‌گیرند.

هنگامی که خانواده ای دختر مشکلشان را به یک شهر کوچک نقل مکان می کنند و همسایگانشان به طور مرموزی شروع به مرگ می کنند، می ترسند چیزی بد آنها را دنبال کرده باشد.

خدمه ای از فعالان محیط زیست نقشه ای جسورانه برای ایجاد اختلال در خط لوله نفت طراحی می کنند.

یک تفنگدار دریایی مجروح در افغانستان به V.A فرستاده شد. تاسیساتی در مونتانا جایی که او با یک دامپزشک ویتنام آشنا می شود که به او می آموزد که چگونه با ماهیگیری به عنوان راهی برای مقابله با آسیب های روحی و جسمی اش پرواز کند.

داستان یک مسئول 38 ساله صندوق سرمایه گذاری کالیفرنیا که سعی دارد ایستگاه رادیویی مستقل خود، رادیو کیهانی KZMC، را از ورشکستگی مالی نجات دهد.

خانواده ای دارای سه پسر است.ما یکی از این برادران به نام جک را در نواحی مرکزی امریکا می بینیم.در ابتدا همه چیز برای او عالی به نظر می رسد.مادر این کودک به او راه عشق ورزیدن و بخشیدن را نشان می دهد در حالی که پدرش در مورد ناعدالتی های جهان صحبت می کند.پدر و مادرش هر کدام برای عقیده ی خود با دیگری مشاجره می کند.در طی یک سری اتفاقات همه چیز تیره و تار می شود و دنیا برای پسر بزرگتر خانواده تبدیل به مکانی سردرگم کننده می شود و او شاهد از بین رفتن معصومیت و پاکی می شود و...

بارداری غافلگیر کننده میسی او را در مسیر جدیدی قرار می دهد که هم هیجان انگیز است و هم ترسناک. پس از تمام برنامه ریزی ها و رویاها ، او و همسرش ، ویلی ، در یک پوشش سربسته راهی غرب شدند ...

سال 1607، امریکای شمالی. سه کشتی به بندری می رسند که بعدها جیمز تاون ویرجینیا نام خواهد گرفت. این کشتی ها، حامل نخستین مهاجرانی است که از انگلستان به آن جا آمده اند. «ناخدا جان اسمیت» (فارل)، یکی از این مهاجران، جلب دختر رئیس قبیله ی محلی، «پوکاهونتاس» (کیلخر) می شود...

یک زن سرانجام متوجه می شود که او در زمان دختری کوچک بوده از مادرش به سرقت رفته است...

جوانی سرخپوست به نام "توماس" عینک بزرگی به چشم زده و داستانهایی را تعریف می کند که هیچکس علاقه ای به شنیدنش ندارد. پدر و مادر او در یک آتش سوزی جان باخته اند و ...