دراکولا و مردِ گرگنما به دنبال یک داروی شفا دهنده برای درد خود هستند ، یک دانشمند دیوانه و فرانکشتاین نیز مشکلات خود را در این فیلم دارند ..

یک دانشمند شرور و یک گوژ پشت از زندان گریخته ، با یک دراکولا ، مرد گرگ نما و هیولای فرانکشتاین روبرو می شوند ...

لری تالبوت ,فرانکشتاین را از قطعه یخی که در آن حبس است آزاد میکند.بعد از اینکه تالبوت به گرگینه تبدیل می شود این دو هیولا با هم مبارزه میکنند ...

دو راننده اتوبوس به طور تصادفی اتوبوس خود را سرقت می کنند. با صدور حکم بازداشت، آنها به همراه یکی دیگر با یک قایق به یک جزیره گرمسیری می روند، جایی که یک دزد جواهرات برای آنها نقشه های شومی دارد ..

داستان فیلم درباره کارآگاه معروف شرلوک هولمز و همکارش دکتر واتسون است. آنها باید از یک مخترع سوییسی بمب پیشرفته محافظت کنند تا به دست آلمانها نیافتد.

نقشه های دکتر فرانکنشتاین برای جایگزینی مغز هیولای خود توسط دستیار مکر و بدخواهش ایگور ربوده می شود.

خبرنگاری بنام اسمیت بطور تصادفی مارسیا وارن را به یک ماجرایی که به خرابکاری نازی ها مرتبط میشود وارد میکند ...

کرت اینگستون مرد ثروتمندیست که تنها زندگی می کند. کرت از دکترانی که باعث شدند او فلج شود، دعوت کرده است تا در عمارت بزرگ و دور افتاده اش به او ملحق شوند. مرگ وحشتناکی در انتظار تک تک آن هاست...

لهستان ، سال 1939 ؛ «یوزف تورا» (بنى) بازیگر سرشناس تیاتر و همسرش ، «ماریا» (لومبارد) که در شهر ورشو مانند شمایلى ملى مورد پرستش است ، قرار است در یک نمایش ضدنازى ظاهر شوند ، ولی به دلیل اعمال سانسور این برنامه لغو و جاى خود را به اجرای نمایش « هملت » مى‏ دهد. در این بین «ماریا» تعلق خاطرى به «سوبینسکى» (استاک) ، خلبان جوانى پیدا کرده است که در زمان حمله‏ ى آلمان ها به لهستان به خدمت احضار مى‏ شود ...

پس از مرگ عمویش،"سر هنری بسکرویل" بازگشته و سالن اجدادی اش در دونشایر را باز می کند."هولمز" نقشه به قتل رساندن "سر هنری" را به دست یک سگ دست آموز فاش می کند و...