دو سرباز سابق از خارج از کشور برمی گردند، یکی از آنها یک دختر یتیم فرانسوی را که به او دلبسته شده بود همراه خود به داخل کشور به صورت قاچاقی می آورد ...

دو آدم‏کش حرفه‏ اى ( مگرا و کانراد) ، « سوئید » ( لنکستر ) ، بوکسور سابق ، را به قتل مى ‏رسانند . بازرس بیمه ، « جیم ریردان » ( اوبراین ) ، که بى ‏تفاوتى پلیس را مى ‏بیند ، خود به تحقیق درباره‏ ى مقتول مى ‏پردازد ...

« جرج بیلى » ( استوارت ) مرد خوش طینتى است که پس از مرگ پدرش در رأس مؤسسه‏ ى کمک به محرومان قرار مى ‏گیرد . شب عید نوئل و مصادف با ورشکستگى « بیلى » ، او پشیمان از به دنیا آمدنش تصمیم به خودکشى مى ‏گیرد و ...

جورج یک آهنگساز است که قصد دارد رابطه اش را با یک خواننده بهبود ببخشد و ....

پائولا دوپری ( زن میمونی ) بار دیگر توسط یک دانشمند دیوانه و دستیار بدترکیبش زنده میشود ولی پائولا آسیب مغزی دیده و ...

پرستاری در نیروهای ارتش ، دچار کابوس‌هایی می‌شود . او در کابوس‌هایش مردی را می‌بیند ، که بعدها او را در واقعیت نیز ملاقات می‌کند ...

"فیلیپ مارلو" استخدام می شود تا دوست دختر سابق یک تبهکار را پیدا کند. اما او با قبول اینکار وارد دنیایی از معما و فریبکاری می شود ...

"پرنسس مارگارت" برای رسیدن به عشق واقعی اش و فرار از ازدواج اجباری که پدرش برای او تدارک دیده است،به طور ناشناس به سفر می رود.ولی در راه کشتی او توسط دزدان دریایی که از هویت او باخبر هستند، مورد حمله قرار می گیرد قصد دارند از او برای بدست آوردن پول استفاده کنند و...

لندن سال 1902؛ “فیلیپ مارشال” (لاتون) یک مرد متاهل و همچنین غمگین بشکل اتفاقی با “مری گری” (رینس) که زنی بیکار و غم‌ زده است آشنا می گردد. دوستی آنان کم‌کم عمیق تر شده و همسر "فیلیپ" از این رابطه آگاه شده و شوهرش را به افشا و رسوایی تهدید می‌کند و ...

"دیوید و آن اسمیت" زوجی هستند که به عشق و علاقه سه سال است که ازدواج کرده اند.اما بطور جداگانه به آنها گفته می شود که به دلیل وقوع یک مشکل فنی ازدواج آنها اعتبار نداشته و آنها متاهل نیستند...