"هنری سنت جان" کاپیتان یک کشتی تفریحی میباشد که، همه چیز را برای خود مهیا کرده، همسری دوست داشتنی و انگلیسی در جبل الطارق و معشوقه ای جذاب در طنجه. ولی وقتی هر دو زن تصمیم می گیرند که او را تا بندر دیگر همراهی کنند همه چیز به هم می ریزد...

یک ارتشی سابق، که هنوز در انگلیس بعد از جنگ فراری می باشد، از فروشگاه ها سرقت می کند ولی یک روز متهم به قتل می شود ...

در کورنوال، سال 1800، زنی جوان متوجه می شود در نزدیکی گروهی تبهکار زندگی می کند که کشتیها را برای بدست آوردن سود غرق می کنند...

دسامبر سال 1787 . کشتى بونتى از بندرى در انگلستان به مقصد تاهیتى حرکت مى کند. همه انتظار سفرى خوش را دارند ، اما « ویلیام بلاى » ( لاتن ) ، ناخداى مستبد ، رفتار بى ‏رحمانه‏ اى را در پیش مى‏ گیرد و « فلچر کریستیان » ( گیبل ) ، معاون اول کشتى که از اعمال خلاف ناخدا نیز خبر دارد ، رودر روى او مى‏ ایستد.

"جری تراویس" کمدینی است که برای "هوریس هاردویک" ، تهیه کننده ای در لندن کار می کند . شبی وقتی "جری" کار جدید خود را در هتلی به نمایش می گذاشت ، باعث آزار و اذیت "دیل ترمونت" ، که در طبقه زیرین خواب بود ، شد . وقتی "دیل" به طبقه بالا رفت تا با "جری" جر و بحث کند ، آن دو به یک دیگر علاقمند شدند ...

یک کشاورز تهی دست در یک آبراه کار میکند تا بتواند پول خرید یک مزرعه را به دست آورد. او با یک دختر آشپز در آنجا آشنا شده و به او ابراز علاقه میکند، اما آن دختر حاضر نیست زندگی فعلی اش را رها کند و برای زندگی به یک مزرعه برود…

بیلی بونز دزدان دریایی پیشین در مسافرخانه ساحلی که توسط جیم هاوکینز و مادرش اداره می شود و ترس او را از کشف گروههای قدیمی خود به پسر جوان جلب می کند. پس از مرگ بونس ، جیم نقشه گنج خود را با جناب معتبر ، دکتر لایزی و اسکایر ترلاوین ، که اعزامی برای بازیابی غارت دفن شده دارند ، به اشتراک می گذارد.

زنی که یک محقق پزشکی در چین است از شوهرش غافل میشود و عاشق یک دیپلمات خارجی میشود ....

یک دانشمند راهی برای نامرئی شدن پیدا میکند ولی در حین انجام اینکار به یک قاتل دیوانه تبدیل میشود ...

وقتی یک دکتر زن خیانتکارش را به قتل میرساند دوست صمیمی او وکالتش را بر عهده میگیرد که خودش نیز مشکلی مشابه دارد ...