"می دویل" که یه زن بدبینِ به زادگاهش برمیگرده. برادرش "جویی" میترسه که عشقش "پگی" که کارگر کنسروسازی‌ـه، شبیه به اون بشه. "می" با جری ازدواج میکنه وصاحب یه بچه میشن. اون خوشحاله اما خیلی بی‌قراره. و مجذوب دوست "جری" به اسم "ارل" شده...

زنی جوان با پدر زورگویش که خود را به عنوان "ناپلئون" تصور می کند درگیر است. اما وقتی او برای خود زنی جدید پیدا می کند، رابطه شان به مشکل برمی خورد و...

یک شوهر ناامید ، تلاش می کند تا به همسرش که به قمار اعتیاد دارد ، کمک کند ...

"تلما جوردن" عشق سارق جواهرات "تونی لاردو" میباشد و برای سرقت جواهرات عمه ثروتمند خود نزد او می روند. در خلال ثروت او به عمه خود شلیک میکند و طوری صحنه سازی می کند که خودش بیگناه جلوه کند. "کلیو مارشال" دادستانی که مسئول پرونده میباشد عاشق او می شود و...

« لیونا استیونسن » ( استانویک ) زن ثروتمند ، بهانه‏ گیر ، سلطه‏ جو و به شدت بدگمانى است که شبى حین تلاش براى تماس گرفتن با دفتر شوهرش « هنرى » ( لنکستر ) ، مکالمه ‏ى دو مرد درباره‏ ى یک قتل را مى ‏شنود ...

زنی بی رحم و خطرناک با دادستان دوست دوران کودکی خود که تنها شاهد قتل عمه ثروتمند خود به دست او در هفده سال پیش است ازدواج می کند و...

« والتر نف » ( مک موراى ) زخمى وارد دفتر کارش مى‏شود و خطاب به دستگاه ضبط صدا ماجراى خود را تعریف مى‏کند : این که چطور به عنوان مأمور بیمه به خانه‏ى آقاى « دیتریکس » رفت و به خانم خانه ، « فیلیس » ( استانویک ) دل باخت ، طورى که قبول کرد در نقشه‏ى قتل شوهر ثروتمندش و تصاحب حق بیمه با او هم‏دستى کند...

گلچینی از سه داستان غیبی که به هم پیوسته اند، با پیچش های کنایه آمیز و عاشقانه.

مردی که احیتاج به پول دارد می پذیرد خود را به جای شخصی که وجود خارجی ندارد جا بزند،کسی که برای نشان دادن اعتراض خود دست به خودکشی زده است...

یک زن پیشکسوت 100 ساله داستان خود را در فلاش بک می گوید...