در تور سال 1926 "هری هودینی" در بریتانیا، وارد رابطه ای مخفیانه با یک واسط روحی می شود.واسط و دخترش تلاش می کنند با روح مادر "هودینی" که سالها او را آزار می دهد ارتباط برقرار کنند اما همه چیز طبق نقشه پیش نمی رود و...

"گیسل" شاهزاده ای زیبایی است که توسط ملکه ای شیطانی از سرزمین جادوئی،موزیکال و کارتونی خود با دنیای واقعی خیابانهای منهتن تبعید می شود.او که از محیط جدید اطراف خود شوکه شده است وارد دنیایی شده است که به شدت نیازمند شادی است.اما او عاشق وکیلی می شود که به او کمک می کند تا او را به خانه باز گرداند...

همه چیز تاریک به نظر می‌رسد. افرادی گم می‌شوند. در جام جهانی کوئیدیچ پس از سال‌ها اتفاقی وحشتناک می‌افتد. کسانی به طرز مرموزی کشته می‌شوند.در این کتاب هری بدون انداختن اسمش در جام اتش اسمش از جام بیرون میاید بعد از رد کردن سه مرحلهه خطر ناک هری به قبرستانی می‌رود ودر انجا شاهد بازگشت ولدومورت می‌شودبعد از مبارزه‌ای هری موفق به فرار می‌شود...

ماجرای زندگی "آلبرت پیرپوینت" معروفترین مامور اعدام بریتانیایی ...

«وایولت» (براونینگ)، «کلاوس» (ایکن) و «سانی» کوچولو (کارا هافمن و شلبی هافمن) زندگی بی دغدغه ای با پدر و مادرشان دارند تا این که خانه شان در آتش از بین می رود و پدر و مادرشان نیز کشته می شوند ...

بری که به تازگی از زندان آزاد شده است سعی میکند از کارهای خلاف دوری کند تا دوباره گذرش به زندان نیافتد اما دوستش جانی اینگونه فکر نمیکند ...

امپراتور جوان ژاپن - که به دنبال جلب سرمایه های امریکایی است که چشم به بازار مهم ژاپن دوخته - «نیتان آلگرن»، کاپیتان امریکایی را استخدام می کند تا نخستین سربازان وظیفه ی ارتش مدرن ژاپن را آموزش دهد. اما در حالی که مشاوران امپراتور برای پدید آوردن دولتی به سبک غربی و اهل داد و ستد، به فکر ریشه کن کردن سامورایی ها افتاده اند، «آلگرن» به طور پیش بینی نشده ای مجذوب و متأثر از سبک و سیاق سامورایی ها می شود...

(نیکولاس) جوان و خانواده اش زندگی آرامی دارند تا اینکه پدر او از دنیا رفته و آنها را تنها می گذارد.او به همراه خواهر و مادر خود به لندن می رود تا از عمویش "رالف" درخواست کمک کند اما ...

«دیوید ایمز» (تام کروز) دنیا را در دستانش دارد. او هر چه بخواهد دارد: مالکیت یک موسسه انتشاراتی، ثروت فراوان، زیبایی، یک خانه خارق العاده در منهتن و یک دوست دختر جذاب به نام «جولی» (کامرون دیاز). یک روز او دختری به اسم «سوفیا» (پنلوپ کروز) را می بیند و ناگهان کشف می کند عشق چیست. بدبختانه رابطه رو به رشد دیوید با سوفیا، حسادت جولی را برمی انگیزد...

«کریس کول» (والبرگ)، تعمیرکار ماشین های فتوکپی و خواننده ی جایگزین یک گروه موسیقی، آرزو دارد روزی ستاره ی راک شود. یک روز، «کریس» پیامی تلفنی دریافت می کند که زندگی اش را تغییر می دهد - او حالا به خواننده ی اصلی گروه «استیل دراگون»، تبدیل شده است...