در سال 2005 حمله ای اتمی به تگزاس و نابودی قسمت هایی از آن ایالت، سبب می شود تا در سال های بعد دولت آمریکا خودش را در آستانه فاجعه ای زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی بیابد.به همین دلیل برای پیشگیری و کنترل امور، زندگی تمام انسان ها تحت نظر گرفته می شود.

همه چیز تاریک به نظر می‌رسد. افرادی گم می‌شوند. در جام جهانی کوئیدیچ پس از سال‌ها اتفاقی وحشتناک می‌افتد. کسانی به طرز مرموزی کشته می‌شوند.در این کتاب هری بدون انداختن اسمش در جام اتش اسمش از جام بیرون میاید بعد از رد کردن سه مرحلهه خطر ناک هری به قبرستانی می‌رود ودر انجا شاهد بازگشت ولدومورت می‌شودبعد از مبارزه‌ای هری موفق به فرار می‌شود...

دختر دانشجویی بنام «پگی مورگان» در دانشگاه با پسر دانشجویی اهل دانمارک، انتقالی عجیب و غریب بنام «ادوارد» آشنا می شود، و آنها با هم رابطه دوستی را آغاز می کنند...

در زیرزمین‏ هاى اپراى پاریس، موسیقی دان از ریخت افتاده‏ اى زندگى میکند که به « کریستین »، یکى از خوانندگان ذخیره‏ ى اپرا، دل میبندد…

دو بازیگر شکست خورده تصمیم می‌گیرند با تظاهر به افرادی که به آنها پول بدهکار هستند، یک گانگستر محلی را به دام بیاندازند.

داستان فیلم در مورد دنیس، مردی 30 ساله میباشد که مادرش از دوران کودکی لقب عنکبوت را روی او گذاشته. او بیست سال است که مبتلا به شیزوفرنی حاد می باشد و هیچ وقت بطور کامل درمان نشده است

این فیلم روایتگر یک روز از زندگی سه زن در سه مکان مختلف در سه زمان مختلف است , سال 1951. «لارا براون» (جولیان مور) زن بارداری است، که قصد دارد یک مهمانی برای شوهرش ترتیب دهد، اما نمی تواند دست از خواندن رمان «خانم دالووی» بردارد. «کلاریسا وان» نیز زنی در زمان حاضر است که یک مهمانی برای دوستش «ریچارد»، نویسنده ای مشهور که مبتلا به ایدز است، تدارک دیده. این دو ماجرا بطور همزمان به کار و زندگی «ویرجینا وولف»، کسی که رمان «خانم دالووی» را می نویسد، متصل هستند...

داستان درباره ی دختری است که مادرش را هنگام زایمان از دست میدهد و به همراه پدرش در یک سرزمین یخی تنها میشود سپس او یکی از نمایندگان شیطان را میبیند که میتواند سه آرزوی او را براورده کند …

سالها پیش "جک کاتر" خانه خود در سیاتل را ترک کرد تا تبدیل به یکی از مدیران مالی مافیا در لاس وگاس شود.او برای مراسم تدفین برادرش "ریچارد" که در یک تصادف رانندگی کشته شده است بازمی گردد.اما "جک" احساس می کند برادرش به قتل رسیده است و...

«خانم توییدی» یک مرغ داری را می گرداند که اکثر ساکنانش به زندگی کوتاه و یک نواخت شان، یعنی تخم گذاشتن و سرانجام به غذای اصلی روز یکشنبه ی آدم ها تبدیل شدن، تن داده اند. اما «جینجر» به دنبال زندگی بهتری است و مدت هاست به دنبال راهی برای فرار می گردد...