جایزه گلدن گلوب ( Golden Globe Award) نام مجموعه جوایزی است که هرساله در ایالات متحده آمریکا توسط اتحادیه مطبوعات خارجی هالیوود به بهترین تولیدات سینمایی و تلویزیونی اهدا می‌گردد و امسال در بخش بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان ، فیلم "جدایی نادر از سیمین" از کشورمان توانست این جایزه را تصاحب نماید...

هنگامی که هوبرت لی تصمیم می گیرد بزرگترین سالن سینمای جهان را در مقابل خیابان سالن تشییع جنازه باز کند ، بین لی و ترنر نایت ، صاحب خانه تشییع جناح ، مشاجره ای رخ می دهد...

داستان فیلم به سال 1939 و درباره 4 شبکه رادیویی است که امواج هوایی آمریکا تسخیر کرده و طرفداران زیادی کسب کرده و یک گوینده شبانه رادیو بنام پنی هندرسون .

جک کین معاون پلیس شهر هیوستون می باشد ، او کتاب قانون رو فراموش کرده و ماموریت دارد تا جلوی توزیع مواد مخدر در ویکتور منینگ را بگیرد…

یک گروه راک تصمیم می گیرند یک تور بزرگ در چند شهر برگزار کنند...

Grace و Frankie که به دلیل سال ها رقابت, با یکدیگر رابطه سردی داشته و به عنوان دشمنی سر سخت به هم نگاه می کنند با شنیدن خبری شوک آور زندگیشان برای همیشه تغییر می نماید...

"اُلیویا پوپ" مشاور اسبق رییس جمهور آمریکا در زمینه مناسبات رسانه ای بوده. بعد از این که کاخ سفید رو ترک میکنه، شرکت خودش رو تأسیس میکنه به این امید که زندگی کاری و شخصی جدیدی رو آغاز کنه...

ماجراهای سریال حول شخصیت دکتر ادیسن مانتگامری با بازی کیت والش میگذره. داستان از آنجایی آغاز میشود که شخصیت اصلی سریال یعنی دکتر مانتگامری که یکی از بهترین جراحانِ کودک هست، بعد از اتفاقاتی که براش میفته و برای تغییر در زندگیش تصمیم میگیرد که از سیاتل به لس آنجلس نقل مکان کند و در درمانگاه خصوصی که توسط چند تن از بهترین دوستانش اداره میشود مشغول به کار شود و در لس آنجلس زندگی جدیدی رو شروع کنه.

سریال ارباب وحشت ، سریالی ساخته "میک گریس" میباشد که فعالیت خود را در ژانر وحشت و ماورایی پایه گذاری کرده و در سال 2005 این سریال رو از طریق شبکه شوتایم به روی آنتن برد . ارباب وحشت نام سریالیست در ژانر ترسناک . نه مانند سریال های دیگر که در کنار وحشت بیشتر طنز بچشم میخورد . این سریال در قالب اپیزود های 40 تا 50 دقیقه ای ، داستانی را بر اساس داستان های کوتاه و یا اوسنه های قدیمی و روستایی روایت میکند . نکته مثبت این سریال این هست که حداکثر یک داستان رو توی شصت دقیقه به طور خیلی زیبا و منحصر به فرد به تصویر میکشد و بخاطر اینکه از زمان به درستی استفاده میکند ، صحنه های خسته کننده و خواب آور ندارد.

یک کمدی راجع به زندگی مارتین توپر که به تازگی طلاق گرفته و با پسر نوجوان خود زندگی می‌کند و البته هنوز با همسر سابقش رابطه‌ی دوستانه دارد. او سعی می‌کند با زن‌های مختلف قرار عاشقانه بگذارد غافل از اینکه هیچ چیز از آداب روابط و قرارهای عاشقانه نمی‌داند...