«سر رابرت کینگ» (کالدر) غول نفتی، بر اثر یک سوء قصد در ستاد مرکزی M16 می میرد. به هنگام خاک سپاری «کینگ» در اسکاتلند، «باند» (برازنان) با دختر او «الکترا» (مارسو) ملاقات می کند که قبلا یک بار تروریستی به نام «رنار» (کارلایل) او را ربوده است. خیلی زود «M» (دنچ)، رئیس «باند» او را برای محافظت از «الکترا» و شناسایی قاتل «کینگ» به قفقاز می فرستد...

کارگردان "مایکل آپتد" با همان گروه بریتانیایی پس از هفت سال دیدار می کند. او با آنها در مورد اتفاقاتی که در این مدت در زندگیشان به وقوع پیوسته صحبت می کند …

دکتری جوان با همکاری مشهور رقابت می‌کند و روش حقیق او برای کار را درمی‌یابد...

«دکتر لاول» (نیسن)، در شهری در کنار جنگل های کارولاینای شمالی، «نل» (فاستر) را پیدا می کند؛ دختری سی ساله ای که سال هاست در قلب جنگل ها، در کلبه ای با مادر لالش زندگی می کرده است. مادر «نل» به تازگی مرده و همین باعث توجه دیگران به «نل» شده است. در نخستین برخوردها «دکتر لاول»، «نل» را وحشی، هراسان از انسان و نور و شهر و هر وجهی از تمدن می بیند. اما دخترک هوشمند است …

اما، یک نوازنده ویولن نابینا که اخیراً تحت یک عمل جراحی قرار گرفته بود، پس از اینکه شاهد ناخواسته یک جنایت بود، به یک کارآگاه پلیس می پیوندد تا یک قاتل زنجیره ای را ردیابی کند.

یک مأمور دورگه اف.بی.آی دستور دارد تا با یک کارآگاه کارکشته بدبین بر روی پرونده قتلی که در یک محله فقیرنشین اتفاق افتاده است کار کند.

کارگردان مایکل آپدت پس از 7 سال انتظار دوباره در همان گروه از بزرگسالان متولد انگلیس تجدید نظر می کند. این افراد با توجه به تغییراتی که در ...

ژنرال آمریکائی، «اسلاین» به دو تن از بهترین مأمورانش دستور می‌دهد تا کنترل موشک‌اندازی را به دست بگیرند. در همان حال قرار می‌شود دو نفر از دست‌وپاچلفتی‌ترین مأموران به‌عنوان آن دو نفر جا زده شوند...

نوجوانی موظف است ، از مادر مطلقه خود ، در برابر دوست خطرناکش که یک دلال مواد مخدر است، محافظت کند…

کارگردان مایکل آپت پس از 7 سال انتظار با همان گروه از بزرگسالان متولد انگلیس مصاحبه می کند و می گوید تغییراتی که در زندگی آنها رخ داده است ...