ویلیام بلیک- با بازی جانی دپ- که اخیرا والدینش را از دست داده و همسرش نیز او را ترک کرده است، از کلیولند در اوهایو برای یافتن شغلی در یک کارخانه تولید فولاد- به عنوان حسابدار- با قطار عازم شهر "ماشین" می شود. هنگامیکه به کارخانه فولاد دیکنسون می رود، متوجه می شود توصیه نامه ای که وی به همراه داشت و در آن شغل شغل حسابداری به وی پیشهناد شده بود ، متعلق به چندین ماه قبل است و شغل مورد نظر او به شخص دیگری واگذار شده است. دیکنسون رئیس کارخانه با تهدید تفنگ او را از کارخانه خود می اندازد ...

مجموعه ای از پنج داستان مختلف از راننده تاکسی هایی در شهرهای مختلف آمریکا و اروپا و اتفاقاتی که در یک شب برای آنها اتفاق می افتد...

سه داستان مختلف به وسیله ی هتل "ممفیس" و روح "الویس پریسلی" به هم مرتبط میشوند...

جایی در توندرا. «کابوی های لنینگراد» یک گروه مشهور ولی بسیار بد موسیقی، برای یک کارمند اتحاد جماهیر شوروی برنامه اجرا می کنند.کارمند نیز به آنان نشانی یکی از خویشاوندانش را در نیویورک می دهد و می گوید که گروه، شانسش را در امریکا امتحان کند

یک نسخه کوتاه تر و موزیکال از STRAIGHT TO HELL RETURNS.

«زاک ویتس» (ویتس)، مجری رادیویی و «جک رومانو» (لوری) در زندان در یک سلول جا می گیرند، در حالی که به هیچ ترتیبی با یکدیگر نمی توانند کنار بیایند. تا این که ایتالیایی سرزنده ای (بنینی) نیز وارد سلول شان می شود و ...

«ویلی» (لوری) همراه دوستش، «ادی» (ادسن)، در نیویورک زندگی بی هدفی را می گذارند و به همین دلیل از ورود مسافر ناخوانده، «اوا» (بالینت)، دختر عموی مجارستانی خود به خانه اش راضی نیست. پس از ده روز «اوا» نزد عمه اش، «لوتی» (استارک) در کیلولند می رود. «ویلی» و «ادی» سراغ «اوا» می روند...

زنی در میان هرج و مرج در یک بیمارستان روانی از آنجا فرار میکند و به خانه خواهرش پناه میبرد و ...

در منهتن پسری بیست و چند ساله که پدرش ترکش کرده و مادرش در بیمارستان بستری میباشد، خیابانهای نیویورک را برای پیدا کردن معنای زندگی جتسجو می کند و با شخصیتهای منحصر با فردی برخورد می کند...

داستان سریال در مورد مردی به نام جاناتان ایمز هست که یه نویسنده است که تا به حال تنها یه کتاب نوشته وضع مالی خوبی نداره و مشغول فروش ماریجوآنا هم هست البته خودش هم شدیدا به ماریجوانا اعتیاد داره و هم الکلیه . در ابتدای داستان می بینیم که دوست دختر ایمز اونو ترک می کنه و همه وسایل خونه رو با خودش می بره و براش تنها کتاب ها و لپ تابش می مونه ایمز که عاشق کتابهای پلیسی هستش در یه سایت شروع می کنه رزومه کاری خودش رو به عنوان کارآگاه خصوصی می نویسه و این شروع اتفاقاته حالا مردم بهش زنگ می زنن و مشکلاتشون رو بهش میگن ...