فیلم به از هم پاشیدگی های خانواده ها میپردازد و درباره 3 مرد میباشد که از همسرانشان جدا شده اند و تنها زندگی میکنند

دانشجویی پس از فارغ التحصل شدن در حالی که دنبال کار می گشت در هیوستن با فیلمسازی آشانا می شود و عاشق می شود …

داستان ساحر جوانی به نام "کیکی" است که سیزده سال دارد. او همراه با گربه ی سخنگویی به نام "جیجی" در کنارش آماده ی وارد شدن به دنیا و دهکده ی کوچکی در اروپاست که به عنوان خانه جدید خود انتخاب کرده است...

Cody and Helpsters تیمی از هیولا هستند که دوست دارند مشکلات را حل کنند...

داستان این سریال در مورد معلمی از میشیگان می باشد که در مورد موضوعاتی مانند پنکیک، زغال اخته، تخم مرغ، نان، سوسیس، بیکن، کیک های انگلیسی، قهوه، آب پرتقال، شربت افرا، وافل، ذرت و توت فرنگی تحقیق می کند...

این سریال در مورد یک گروه از فراد می باشد که هیچ شناختی از یکدیگر ندارند و در یک مسیر به سمت آسیا همسفر هم می شوند...

شوی "بارونز ون سچ" یک مجموعه کمدی تلویزیونی کانادایی‌ست که در آن چهار کمدین خانم نگاهی طنزگونه می اندازند به فرهنگ معاصر ما انسانهای خود شیفته...

جنون، پوچی و یک سلطنت کوچیک و کوتاه، همه این ها در دست یک فرد پر استعداد به نام Staci یا Ali Wentworth هستند تا بتواند کارکنان و ستاره های میهمان خود را با شوخی های عجیب و وحشتناک بترساند و داد آنها را در بیاورد!

داستان سریال به رخ کشیدن قدرت میان دو شخص با نفوذ و پرقدرت از دو قطب قانون گذاران و سرمایه گذاران در دنیای امروزه میباشد. دادستانی زیرک و بلندپرواز بنام چاک رودز که سخت به دنبال گیرانداختن و رسوا کردن یکی از بزرگترین و بانفوذترین صندوق داران مالی شرکت های وال استریت در نیویوک بنام بـابی اکسلراد میباشد.

داستان سریال از آخرین روز اردوی تابستانه ای در کمپ Firewood در سال 1981 آغاز می شود, در حالی که روز رو به اتمام است و به زودی همه باید به خانه های خود بازگردند مربیان کمپ در تلاشند تا به روابط ناکام و رقابت های بین خود سر سامانی داده و این مسائل را به نتیجه ای برسانند. در مرکز این ماجراها Beth مدیرکمپ قرار دارد که عاشق ستاره شناسی به نام Henry گشته است اما او فرصتی برای این امور ندارد و در تلاش است تا کمپ را از وقوع فاجعه ای احتمالی نجات دهد. اما داستان سریال که در تابستان همان سال در فضای کمپ می گذرد به وقایع قبل از آخرین روز اردو در کمپ خواهد پرداخت...