کارکنان یک مزرعه ماری جوآنا در کالیفرنیا متوجه میشوند که رئیس آنها کشته شده و حال قصد دارند خود کار برداشت و فروش محصول را انجام دهند ....

پس از نفرین «خانواده ی رومانوف» توسط «راسپوتین»، «آناستازیا» ی کوچک را از مادربزرگش «ملکه ماریا» جدا می کنند. «آناستازیا» در یک یتیم خانه بزرگ می شود و در جوانی با کسانی آشنا می شود که به امید گرفتن جایزه ای از ملکه ی ثروتمند پیر به دنبال دختری هستند که شبیه «آناستازیا» باشد تا او را به پاریس ببرند.

"مارتین بلنک" یک آدمکش حرفه ای است.او برای یک ماموریت به حومه شهری کوچک در دیترویت فرستاده می شود. مکانی که بر حسب اتفاق جشن تجدید دیدار ده سالگی دبیرستانش نیز در آنجا برگذار می شود...

میامی. زوج «آرماند» (ویلیامز) و «آلبرت» (لین) با هم زندگی می کنند. «آرماند» سرپرستی یک کلوب شبانه را به عهده دارد که «آلبرت» در آن برنامه اجرا می کند. تا آن که «وال» (فوترمن)، پسر بیست ساله ی «آرماند» سر می رسد و خبر نامزدی اش را «باربارا» (فلوکهارت) دختر «سناتور کوین کیلی» (هاکمن) را به پدر می دهد. «وال» می خواهد پدر و مادر همسر آینده اش را به مهمانی شام دعوت کند و از «آرماند» می خواهد که طبیعی رفتار کند …

«نیل مکالی» (دنیرو)، سارقی است که تخصصش انجام سرقت های بزرگ و پرخطر مثل حمله به بانک و وسایل نقلیه ی مخصوص حمل و نقل پول و اوراق بهادار است. «وینسنت هانا» (پاچینو) نیز کارآگاهی است لس آنجلسی که مصمم است او را به دام بیندازد.

چهار دختر 12 ساله در شهری کوچک اما پرماجرا ، در تابستان 1970 ، با یکدیگر یکی از بهترین دوران زندگی خود را می گذرانند ...

«ادوارد لوییس» (گیر)، سرمایه دار نیویورکی، به خیابان گردی به نام «ویوین وارد» (رابرتس) پیشنهاد می کند که در ازای دریافت پول به عنوان راهنما و هم راه، چند وقتی را در اختیار او باشد...

داستان سریال در زمان آینده روایت شده و در مورد فروشنده‌ای با استعداد و جاه‌طلب به نام جک بیلینگز است که تیمی از همکاران فروش را رهبری می‌کند که مصمم به احیای زندگی مشتریان خود هستند و...

پس از یک حمله عصبی که آخرین تور جوسلین را از مسیر خود خارج کرد، او مصمم است که جایگاه واقعی خود را به عنوان بزرگترین و جذاب ترین ستاره پاپ در آمریکا به دست آورد. احساسات او توسط تدروس، با گذشته ای تلخ دوباره شعله ور می شود...