داستان پروفسوری آرژانتینی که موافقت کرد خاکستر همسرش را پس از هتک حرمت مقبره همسرش در کوستا دل سول اسپانیا پراکنده کند.

داستان مزدورانی که چیزی برای از دست دادن ندارند. آنها برای نجات یک مهندس زیست محیطی که در یک پناهگاه به اسارت گرفته شده، به کار گرفته می شوند.

مایا و جیمی ساکن لندن که از کابوس شهری خود به آرامش روستایی ایرلند فرار می‌کنند و تنها اجنه بدخواه و قاتل را که در جنگل‌های باستانی و باریک در پای باغ جدیدشان کمین کرده‌اند، کشف می‌کنند...

داستان گروهی از بازیگران که در قلب گتوی ورشو، در زمینه زندگی یا مرگ بر روی صحنه ای فرسوده اجرا می کنند.

داستان زندگی یک جوان از دانشگاه تا ازدواجش.

تبعید به ناحق، محکومیتی بدون محاکمه، تهمت بی دلیل. داستان "مرد خدا"، چالش ها و مصیبت های قدیسی به نام نکتاریوس اگینا را به تصویر می کشد. او در حین موعظه کلام خدا، نفرت ناعادلانه دشمنان خود را تحمل می کند.

در آستانه فارغ‌التحصیلی از دانشگاه، زندگی ناتالی به واقعیت‌های موازی تبدیل می‌شود.

Se-Ra یک مجری معروف در یک ایستگاه پخش است. 5 دقیقه قبل از پخش زنده اخبار او، یک تماس تلفنی دریافت می کند. تماس گیرنده Mi-So به Se-Ra می گوید: "من قرار است توسط یک نفر کشته شوم. لطفا داستان مرگ من را پوشش دهید."

آلیا روپاوالا یک دختر مسلمان بوهری 24 ساله از خانواده ای بسیار سنتی است. او مخفیانه یک مشاور پیشگیری از خودکشی می شود و در اولین روز زندگی خود با مردی 52 ساله روبرو می شود که می خواهد از تراس یک ساختمان بلند بپرد.

Do Hae-Yi دانشجوی دانشگاه Yonhee است. از آنجایی که خانواده اش فقیر هستند، او اولویت را به کسب درآمد نسبت به مدرسه می دهد. Hae-Yi به تیم تشویق کننده Theia می پیوندد. او فقط برای پول به باشگاه می پیوندد اما شادی خود را در آنجا می یابد.