-
کشــــور
-
زبـــــان
-
زمـــــان106 دقیقه
-
رده سـنیTV-MA
-
ژانــــــر
-
کارگـردان
-
نویـسنده
-
سـتارگـان
The Invisible Guest
هر زمان که خواستید علیه یک نفر، نقشهای طراحی کنید؛ این نکته را در نظر داشتهباشید که ممکن است، فردِ مقابل از شما باهوشتر باشد حتی اگر اینطور به نظر نرسد. “مهمان نامرئی” به سراغ مفهوم قضاوت رفته است. یک اثر جدی از سینمای اسپانیا که تاثیرش تا مدتها بعد از تماشای آن در ذهن باقی میماند.
یکی از دلایل جذابیت فیلم، این است که مخاطب چندبار به شدت غافلگیر میشود و متوجه میشود فریب خوردهاست. در اوسط فیلم با اینکه مخاطب پذیرفته معمای فیلم پیچیده است و از این لحظه به بعد را نباید به راحتی باور کند اما باز هم دچار شوک و غافلگیری میشود طوریکه در اواخر فیلم با ضربهی پایانیِ بسیار جالبی روبهرو میشود که بعید میدانم کسی بتواند آن را از قبل حدس بزند.
فیلم به ما میفهماند که قضاوت کار دشواری است اما لزوما کسانی که بیطرف هستند در قضاوت بهتر عمل نمیکنند. قاضی و وکلا از روحیاتِ افرادِ درگیر ماجرا هیچ نمیدانند. برای همین افرادی که درگیر اتفاق بودند بهترین قاضیها بودند. اما خوب همانطور که منطق حکم میکند افرادِ درگیر ماجرا اتفاقا به خاطر همین بیطرف نبودن، ممکن است حقیقت را برملا نکنند. برای همین “قضاوت” به یکی از سختترین کارهای دنیا تبدیل میشود. کلمهی قضاوت درونمایهی خیلی از فیلمهای بزرگ است.فیلم مهمان نامرئی هم یکی از بهترین فیلمها برای به چالش کشیدن این مفهوم است.
فیلم از شما نمیخواهد که قضاوت نکنید.برعکس.فیلم دقیقا هر چند دقیقه یکبار شما را وادار به قضاوت میکند. در واقع با برملا شدن حقیقت، فیلم از شما میخواهد که راحت قضاوت نکنید. مادر، پسر خود را میشناسد.او را بزرگ کرده.با او زندگی کرده.فورا متوجه میشود که امکان ندارد پسرش دزدی کردهباشد. اما چطور میتواند این حرف را به قاضی ثابت کند؟ برای همین مادر هم مجبور میشود از هوش و ذکاوت خود بهره گیرد و وارد چرخهی فریب دیگری شود.
برتولت برشت در جایی گفته:((باید بیشعوری را از میان برداری، چرا که هرچیز که در مقابل آن قرار گیرد را بیشعور میکند)).
برای فریبکاری هم همین است.باید به جنگ فرد فریبکار رفت وگرنه هرکس که در مقابل او قرار گیرد را فریبکار میکند.
شخصیت اصلی در این فیلم ثروتمند است.به راحتی شواهدها و مدارک را تغییر میدهد. هرجای کار میلنگد را با پول به نفع خود سر و سامان میدهد. جوری که فکر میکند حالا همه چیز در چنگ او است. اما پدر مقتول به او میگوید:((من از کلهگندهها نمیترسم)).پدر مقتول از خانواده فقیریست با چه چیزی میخواهد به جنگ این مرد برود؟بله!هوش.
همیشه راهی هست که باید پیدایش کرد.اگر این اندازه خوشبین نیستید که این جمله را باور کنید حداقل باور داشتهباشید همیشه میتوان امیدوار بود راهی پیدا شود. اگر کاملا بدبین هستید باز هم متوقف نشوید.به دنبال راه باشید با این پیشفرض که موفق هم نشوید چیزی از دست ندادهاید.این فلسفهی پدر و مادر مقتول بود برای پیدا کردن جنازه پسرشان. که البته موفق هم شدند.
بازیگران وظیفهی اصلی خود را انجام دادهاند. آنها در همهی موقعیتها باورپذیر بودهاند. هربار که حقیقت برملا میشود افراد، شخصیتهای جدیدی میگیرند. هربار باورپذیر.هر بار میگویی اینبار اینکه میبینم عین حقیقت است.
“مهمان نامرئی” از همه جهت کامل است. هم محتوا و درونمایهی قوی دارد. هم از جذابیتهای سینمایی بسیار برخوردار است. بدون اینکه مجبور شود برای جذب مخاطب از صحنههای جنسی استفاده کند و یا اینکه بازیگران را اسیر مد و لباسهای رنگارنگ کند. کارگردان، سینما را میشناسد. و دست به دامن حاشیه برای جذب مخاطب نمیشود. برای همین هم از آیام دیبی امتیاز خوبی میگیرد و مخاطب، راضی سینما را ترک میکند.
