-
کشــــور
-
زبـــــان
-
زمـــــان149 دقیقه
-
رده سـنیPG-13
-
ژانــــــر
-
کارگـردان
-
نویـسنده
-
سـتارگـان
Avengers: Infinity War
نقد و بررسی فیلم به قلم Eric Kohn (اریک کوهن)
نشریه IndieWire
جملاتی که در ادامه میآورم به هیچوجه حاوی اسپویلر نیستند و بخشهایی از داستان فیلم را لو نخواهند داد؛ «انتقامجویان: جنگ ابدیت»(Avengers: Infinity War) حاوی دراماتیکترین کلیفهنگر(پایان تعلیقآمیز؛ پایانی که در آن بیننده در شوک فرو میرود و معمولاً منتظر اکران قسمت بعدی مجموعه خواهد بود) از زمان اکران فیلم «جنگ ستارگان: امپراطوری ضربه میزند»(Star Wars: The Empire Strikes Back) است و هر چیزی که باعث به وجود آمدن همچین فیلمی شده است شبیه به یک ماراتن به نظر میرسد. پس از عرضهی 18 فیلم و تقریبا 10 سالی که از شروع دنیای سینمایی مارول گذشته است و قهرمانان مختلف در داستانهایی مختلف در کنار یکدیگر حضور داشته اند، برادران کارگردان این اثر یعنی «آنتونی» و «جو روسو» تقریبا تمامی شخصیتهایی را که از ابتدا در این سری حضور داشته اند را در کنار یکدیگر جمع کرده و آنها را به مقابله با یک نیروی کیهانی و پلید میفرستند. این اثر بسیار از فیلم «انتقام جویان: عصر اولترون»(Avengers: Age of Ultron) جمع و جورتر و هماهنگتر است و شلوغی و تعداد زیاد شخصیتهای داخل اثر باعث نشده که فیلم به بیراهه برود و عملاً شبیه به آثار قبلی این سری است که قهرمانان در فیلمهای یکدیگر حضور پیدا میکردند، شبیه به اثری از «رابرت آلتمن»، کارگردان شهیر آمریکایی که با جلوههای ویژه ترکیب شده باشد. «انتقامجویان: جنگ ابدیت» به عنوان یک اثری که دارای ذوق هنری است، نمونهای در فرهنگ عامهی مردم ندارد و به عنوان یک فیلم، مونتاژی خارقالعاده از تمامی فیلمهای ابرقهرمانی ای است که تا کنون دیده ایم، البته قبل از اینکه ضربهی نهایی را به شما وارد کند.
دنیای سینمایی مارول از زمان اکران اولین فیلمِ آن یعنی «مرد آهنی»(Iron Man) بسیار شلوغ شده است همانطور که از پوستر اولیهی فیلم «انتقامجویان: جنگ ابدیت» نیز میتوان به این نکته پی برد. انتقامجویان تا کنون به حدی با تهدیدهای مختلف مبارزه کرده اند که فیلم «انتقامجویان: جنگ ابدیت» که اولین فیلم از دوگانهای که قسمت بعدیش سال آینده میلادی اکران خواهد شد، مجبور است تا این کشتی را به سوی پایانی عالی هدایت کند و به همین دلیل با فشار بسیار زیادی روبهرو خواهد شد. «اینجا آخر خطه» یکی از دیالوگهایی است که یکی از قهرمانان اثر وقتی که برای اولین بار با خطر اصلی مواجه میشوند فریاد خواهد زد. دربارهی آن خطر میتوان گفت که وی «سرنوشت کیهان است» و اگر هنوز هم کنجکاوید، یکی دیگر از شخصیتها در ادامه اعلام میکند که:« ما به آخر خط رسیدیم».
و واقعا هم همینگونه است؛ به آخر خط رسیده ایم. فرماندهای بیگانه یعنی «ثانوس»(با بازی جاش برولین، موجودی غولآسا که زیر حجم زیادی از جلوههای ویژه مخفی شده است) در طول فیلمهای مختلف این سری، مشغول جمعکردن سنگهای بسیار قدرتمندی به نام «سنگهای ابدیت» بوده است و آنها را یک به یک به دستکش طلایی و قدرتمند خود متصل میکرده است. او در طول زمان قدرت خود را بسیار افزایش داده است در حالی که هدف اصلیش، نسلکشیای بیسابقه خواهد بود. او در حال حاضر از همیشه به هدف خود نزدیکتر به نظر میرسد و فیلم «انتقامجویان: جنگ ابدیت» تمامی قهرمانهای دنیا را در کنار یکدیگر جمع میکند تا بتوانند او را متوقف کنند و جلوی به وجودآمدن هولوکاستی دیگر را بگیرند اگرچه به نظر میرسد که قهرمانان هنوز مشکلاتی دارند چرا که یکپارچگی در بین آنها دیده نمیشود و هر کدام مسیر متفاوتی برای مقابله با «ثانوس» برای خود در نظر دارند. خوشبختانه این مسئله بیش از اینکه یک گاف محسوب شود، یکی از ویژگیهای مهم این اثر است. با وجود تعداد خیلی زیاد قهرمانها در این داستان، «ثانوس» از این مسئله به نفع خود و به نحو احسنت استفاده میکند، گویی که همیشه یک قدم از قهرمانهای داستانِ ما جلوتر است.
تصویری که در نهایت به دست ما رسیده است باعث شده تا با بهترین و بدترین ویژگیهای آثار مارول تا به امروز مواجه شویم. این فیلم ملغمهای از شرایط مختلف و اتفاقات متفاوت است که نتایج دراماتیک بسیار خوبی را برای به پیش بردن داستان به وجود میاورند اما در عین حال همه را در همان زمان حل میکند. «انتقامجویان: جنگ ابدیت» فیلم شلوغی است اما به هیچ وجه به هم ریخته و نامنظم نیست، زمانی که لازم باشد به خوبی سرعت خود را بیشتر میکند اما تمام این کارها با برنامهریزی خواهند بود. در دنیایی که ما در آن زندگی میکنیم، یعنی دنیای گذار سریع اطلاعات که طرفداران این گونه آثار به شما وعده میدهند که تمامی احتمالات ممکن برای این اثر را فهمیده اند، «انتقامجویان: جنگ ابدیت» به خوبی متعهد شده تا فراتر از انتظارات هر شخص عمل کند. فیلم به حدی سریع و نفسگیر است که به هیچ کس اجازه نمیدهد حرکت بعدی آن را حسد بزند حتی با اینکه اینکار باعث شده تا برخی صحنهها شبیه به یکدیگر به نظر برسند.
موجه فراگیر «پایان دنیا» این روزها در بسیاری از انواه قصهگوییها پیدا میشود. از «جنگ ستارگان» بگیرید تا «ماتریکس»(Matrix)، هر فرنچایز بزرگی به این نکته نیاز دارد که داستان خود را به گونهای پیش ببرد که در نهایت به رویداد بزرگی که هستیِ همه را مورد تهدید قرار داده و با خطر انقراض روبهرو کرده است برسد.(دنیای قهرمانی دی.سی هم نسخهی مشابه خود از خطری آخرالزمانی همچون «انتقامجویان: جنگ ابدیت» را به نام «بحران در زمینهای بیشمار»(Crisis on Infinite Earths) دارد که احتمالا در آیندهای نه چندان دور مسیر خود را به سمت آثار سینمایی این شرکت پیدا خواهد کرد. هر چقدر هم که «انتقامجویان: جنگ ابدیت» برای شما شبیه به نظر برسد، این اثر کار خود را با جمع کردن تمامی قهرمانهای این دنیا در فیلمی سریع به خوبی انجام میدهد.
حتی کوچکترین جزئیات داستانی این اثر هم با شخصیتهای پرتعدادی همراه شده است. در شروع این اثر، «ثور»(کریس همسورث) و سفینهش توسط «ثانوس» مورد حمله قرار میگیرند در حالی که برنامهی او برای نابودی کیهان، توجه «نگهبانان کهکشان»(Guardians of the Galaxy) را به خود جلب کرده است. ثور به همراه «راکت»(با صداپیشگیِ بردلی کوپر) سفینه را ترک میکنند در حالی که خبر برنامههای هولناک «ثانوس»، دختر او یعنی «گامورا»(با بازی زوئی سالدانا) را نگران میکند و به همین او به مقابله با «ثانوس» میاندیشد هرچند که با مخالفت «پیتر کوئیل»(کریس پرت) مواجه میشود. در همین حین و در شهر نیویورک، «تونی استارک»(با بازی رابرت داونی جونیور) با «دکتر استرنج»(با بازی بندیکت کامبربچ) ملاقات میکند و در حالی که تعدادی از مینیونهای «ثانوس» وسط شهر سقوط میکنند و مبارزه بزرگی را به راه میاندازند، تونی دربارهی برخی قدرتهای «ثانوس» اطلاعاتی کسب میکند. مردعنکبوتیِ جوان محلهی «کوئینز»(با بازی تام هالند) این آشوب را میبیند و به سمت محل مبارزه میشود در حالی که «بروس بنر»(با بازی مارک رافالو) در گوشهای ایستاده و ناتوان از احظار کردن هیولای درون خود، «هالکِ» خشمگین است.
جایی در میانهی تمام این دیوانگی، «تونی» یا همان «مردآهنی»، «بروس» بنر یا «هالک» را از اتفاقات عنوان «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی»(Captain America: Civil War) آگاه میکند؛ در این فیلم، مرد آهنی و کاپیتان آمریکا(با بازی کریس ایوانز) دربارهی ادامهی راه «انتقام جویان» به مشکل خوردند و مسیر خود را از یکدیگر جدا کردند. «بنر» میپرسد:«شما از همدیگه جدا شدید؟ مثل یه بند موسیقی!؟»( لحن طنزی که او به این اثر اضافه کرده بسیار جالب است. برای مثال جایی در ادامهی این عنوان میپرسد که:«مرد مورچهای و مرد عنکبوتی هم وجود دارند؟!). بله، انتقام جویان از یکدیگر جدا شده اند و هر کسی هم که انتظار داشت این گروه در این فیلم دوباره با یکدیگر متحد شوند ناامید خواهد شد. شاید نام این اثر یعنی «انتقام جویان» اشتباه باشد، اما باید منتظر ماند و دید که در اثر بعدی یعنی فیلمی که در سال 2019 اکران خواهد شد چه اتفاقاتی روی خواهند داد. در عین حال میتوان که این فیلم تلاشی برای متحدکردن این قهرمانها نخواهد کرد و تنها مسیر را برای ثانوس و جست و جوی دیوانهوار او برای یافتن آخرین سنگ ابدیت فراهم خواهد کرد.
بقیه شخصیتهایی که در این فیلم عملاً فرعی محسوب میشوند هم گاه و بیگاه در این اثر حضور به عمل میرسانند. «اسکارلت جادوگر»(با بازی الیزابت اولسن) وظیفهی خود در دفاع از معشوقش یعنی «ویژن»( با بازی پال بتانی) را انجام میدهد که دانش و زندگی خود را مدیون سنگ ابدیت است که بر روی پیشانیش نصب شده است. درست در جایی که «اسکارلت جادوگر» خود را آمادهی مبارزه با دو موجود سایهوار در کوچه میکند، کاپیتان آمریکا به همراهیِ «بیوهی سیاه»(با بازی اسکارت یوهانسن) وارد صحنه میشوند. آنها به گونهای راه خود را به سوی «واکاندا» پیدا میکنند، جایی که «پلنگ سیاه»(با بازی چادویک بوسمن) و پادشاهیش و سربازانش خود را آمادهی مبارزهای شجاعانه با سربازان «ثانوس» از دنیایی دیگر میکنند.
فیلم «انتقام جویان: جنگ ابدیت» محل رویدادهای بسیار زیادی دارد؛ از نیویورک گرفته تا فضا، از اسکاتلند گرفته تا فروشگاهی کیهانی که به نام «ناکجاآباد» شناخته میشود. بزرگی دنیای فیلم به اندازهی خود «ثانوس» ترسناک است اما برادران «روسو» موفق شده است تا خط داستانی را به گونهای به پیش ببرند که اتفاقات یکتایی خاص خود را در هر صحنه داشته باشند. شخصیتها به صورت مداوم با یکدیگر برخورد خواهند کرد در حالی که هر کدام از قدرتهای خاص خود برای مبارزه بهره میبرند، گاهی هم با یکدیگر درباره اتفاقات اثر و رویدادهایی که در آن به وقوع میپیوندند صحبت میکنند.
تمامی قهرمانان برای یک هدف بزرگ و مهم میجنگند و آن، متوقف کردن «ثانوس» پیش از اینکه همه چیز از دست برود است و «ثانوس» به حدی شخصیت پیچیدهای دارد که فیلم به ندرت تمرکز خود را از دست میدهد. «جاش برولین» موفق شده تا به این هیولای کیهانی، خلق و خوی آرامِ عجیب و غریبی بدهد، او دیوانهای خندان نیست که مشاعر خود را از دست داده باشد و بیراه نخواهد بود که اگر کسب قدرت تدریجی او را به گونهای استعاره در نظر بگیریم. او در تمامی داستانهای دنیای سینمایی مارول حضور داشته است و در تقریباً تمامیِ آنها، قافیه را باخته است و حال ناگهان قدرتمندتر از هر چیزی است که هر کسی انتظار آن را میکشید. ابرقهرمانها همیشه با تهدیدهای زمان خود روبهرو بوده اند در حالی که مشخص نبوده کدام سمت میدان قویتر از دیگری است اما در «جنگ ابدیت» شاهد اغراق در این مسئله هستیم.
گرچه هنوز هم بخش زیادی از این فیلم، بسیار روتین و تکراری به نظر میرسد. حدود یک ساعت ابتدایی فیلم صرف همان اتفاقات تکراری و روتینِ دنیای سینمایی مارول میشوند و پس از آن شاهد نبردهای پشت سر هم و بیانتها هستیم البته به نکتهای مهم که در فیلمهای قبلی شاهد آن نبودیم؛ برخی از شخصیتهای اصلی فیلم به واقع دار فانی را وداع میگویند. همینطور که تعداد این مرگهای غیرمنتظره و تاثیر احتمالی آنها بر ادامهی داستان دنیای سینمایی مارول بیشتر میشود، تعداد پیچش داستانی شگفتانگیز از راه میرسند که به ما ثابت میکنند، افراد و نویسندگان خبرهای مشغول کار بر روی این عنوان بوده اند تا احتمالا بسیار دیوانهوار و زیادی برای آن طراحی بکنند. در بدترین حالت میشود گفت که با اتفاقاتی سادیستی در این اثر روبهرو هستیم که برای این طراحی شدهاند تا بینندگان را شوکه کنند.
بازیگران نهایت توان خود را گذاشته اند تا فیلم را در رسیدن به هدفش یاری برسانند؛ «رابرت داونی جونیور» موفق شده تا به شخصیت «تونی استارک» جدیت خاصی ببخشد که بیشک دستاورد 10 سالهی او در بازیکردن نقش این ابرقهرمان بوده است در حالی که افرادی مثل «همسورث» و «پرت» بار کمدی فیلم را با به رخ کشیدن عضلات مردانهی خود به یکدیگر به دوش دارند. تیم بازیگری فیلم «پلنگ سیاه» زمان بسیار کمتری را به نسبت دیگر بازیگران در اختیار دارد که البته با توجه به اکران شگفتانگیز فیلم کمی عجیب به نظر میرسد اگرچه وزن فرهنگیای که این شصخیت در حال حاضر دارد بسیار مهمتر از هر چیزی برای ادامهی این فرنچایز به نظر میرسد.
اینطور که به نظر میرسد، بزرگترین درام داستان مربوط به «گامورای» سبزپوست میشود که مجبور است با «ثانوس» مواجه شود و این مسئله سطحی از احساسات را ایجاد میکند که تاکنون در مجموع فیلمهای مارول هم ندیدهایم. اما هستهی اصلی فیلم بیشک «ثانوسِ جاش برولین» است. این دستاورد فنی و هنری بزرگ پیچیدگی عجیب خود را در هدفهای ترسناکش به تصویر میکشد علیالخصوص در صحنههایی که فضای اطراف او شکل عجیبی به خود میگیرند گویی که او در حال حمل کردن «دروازههای جهنم» بر روی دوش خود است.
«انتقام جویان: جنگ بیپایان» به حدی سریع و طولانی(بیش از 2 ساعت و نیم) است که در ظاهر برای بسیار از بینندهها خستهکننده به نظر میرسد. اما در حالی که فیلم بینندگان را مجبور میکند تا اتفاقات بسیاری را مشاهده کنند، کارگردانان این اثر توانستهاند تا این حجم از دیوانگی را به پایانی تعلیقآمیز و شگفتآور برسانند. اینطور که به نظر میرسد، عدم تمایل «ثانوس» برای تسلیم شدن راه را برای ساخته شده تعداد زیادی فیلم دیگر که برای دههی بعدی برنامهریزی شده اند فراهم کرده است.
باید امیدوار باشیم که این آثار ارزش صبر و تلاشی که برای آنها خواهد شد را داشته باشند چرا که مارول اعتماد به نفس بیسابقهای در جذب اعتماد بینندگان به خود داشته است. صحنهی پس از تیتراژ پایانی این اثر را در نظر بگیرید. بینندگان باید لیست بلندبالایی از مکانها، رانندگان، دستیاران و افراد بخش دپارتمان اداری را تماشا کنند برای اینکه به چند دقیقه محتوای اضافیتر فیلم دسترسی داشته باشند. این بار اما، پایان فیلم نشان میدهد که بدونتوجه به اینکه سناریو قسمت بعدی این اثر چقدر پیچیده خواهد شد، این نمایش اما همچنان ادامه خواهد داشت.
منیع : اختصاصی نقدفارسی
مترجم: امید بصیری