-
کشــــور
-
زبـــــان
-
زمـــــان98 دقیقه
-
رده سـنیG
-
ژانــــــر
-
کارگـردان
-
نویـسنده
-
سـتارگـان
WALL·E
نقد و بررسی فیلم به قلم Roger Ebert (راجر ایبِت)
وال-ای کمپانی پیکسار همزمان در سه زمینه موفق عمل می کند: یک انیمشین دلربا٬ یک شگفتی بصری و یک داستان علمی تخیلی شسته رفته. پس از “Kung Fu Panda” فکر کردم فقط تصورات زودباورانه ی بچگانه ام را تحلیل داده ام٬ اما این جا همچون “در جست و جوی نمو” با فیلمی طرف هستید که حتی اگر بزرگ شده باشید می توانید از آن لذت ببرید. آن چه که در اینجا تا حد زیادی بدون رد و بدل شدن دیالوگی به درستی عمل می کند٬ شگفت انگیزتر است؛ فیلم به سادگی از موانع زبانی عبور می کند که با در نظر گرفتن این نکته که دارد یک داستان نجومی می گوید٬ کاملا در مسیر درست گام برمی دارد.
او تنها آفریده از جنس وال-ای است. اما آیا خودش از این موضوع باخبر است؟ شب که می شود او به خانه اش می رود؛ محوطه ی یک انبار بزرگ که وسایل به درد بخوری را از جست و جوهایش در زباله ها در آن جمع کرده است و آن ها را با چراغ های کریسمس آراسته است. به محل استراحتش می رود و به خواب می رود. فردا روز دیگری است: یکی از هزاران روز پس از آن که آخرین انسان ها٬ زمین را ترک کرده اند و در سفینه های غول پیکری که در مدار قرار دارد نشسته اند٬ سفینه ای که تبدیل به منشا آدم های چاق و تنبل شده است.
یک روز٬ روزمرگی همیشگی وال-ای در هم شکسته می شود. چیز جدیدی در دنیایش ظاهر می شود٬ که در غیر این صورت دنیایش فقط شامل چیزهای قدیمی و متروک می شد. به چشم ما این یک سفینه ی براق است. به چشم وال-ای چه کسی می داند؟ سفینه٬ وال-ای را بر می دارد و او به همراه آخرین کشف گران بهایش- یک گیاه سبز و عالی و کوچک که در یک خرابه پیدایش کرد و آن را در یک کفش کهنه کاشت- به سفینه ی اکسیوم که در حال چرخش است بازگردانده می شود.
البته همه ی گناه از جانب آن ها نیست.از زمانی که اکسیوم٬ انسان ها را در دنیایی سبکتر و با کششی کمتر به این سو و آن سو می برد، از آن ها موجوداتی ساخته است شبیه به آن چه خود او با دست های خودش می سازد و در مغازه های لوازم الکتریکی به فروش می رساند.
حالا ذهنیتی از وال-ای٬ فرمانده ی سفینه٬ عده ای از مردم که در اطراف زمین می پلکند و سرنوشت موجود زنده ی سبز داریم و چند قدم پیش تر که موجب ضربان قلب سر آرتور کلارک٬ همراه با لذت می شود: بازگشت مجدد انسان غارتگر به خانه.
فیلم نگاه شگفت انگیزی دارد و مانند بسیاری از انیمیشن های پیکسار٬ پالت رنگی روشن و خوشایند ولی نه تحمیل کننده و همزمان کمی واقع گرایانه پیدا می کند. شیوه ی طراحی آن مانند کتاب های مصور است و بیش از آن که شبیه به داستان های قهرمانی باشد سرشار از همان نوع شوخ طبعی است.همه ی فرم های پر پیچ و خم آن٬ دست در دست هم داده اند تا فرمی جذاب را به فیلم هدیه کنند. اندیشه های بسیاری باید وارد طراحی وال-ای که در او عاطفه ای کمیاب احساس کردم٬ شده باشد. این تکه ی بزرگ حلبی را کنار Kung Fu Panda تصور کنید. به پاندا تقریبا دستور اکید داده شده که دوست داشتنی باشد٬ در مقابل٬ من فکر می کنم که او فقط کمی چاق بود و بیش از این جذابیتی نداشت. اما وال-ای عبوس٬ سخت کوش و با دل و جرات است و شخصیتش را با زبان بدن (body language) نشان می دهد و بیشتر با آن دوربین ویدئوی شبیه دوربین دوچشمی که به جای چشمانش کار می کند. فیلم به سنتی نزدیک می شود که به اولین روزهای والت دیزنی (Walt Disney) برمی گردد. در آن روزها والت دیزنی تا حد امکان تعابیر انسانی را تقلیل بخشید تا به چیزی ورای ترکیبات خود دست یابد و راه هایی را پیدا کند که آن ها را برای حیوانات٬ پرندگان٬ زنبورهای عسل٬ گل ها٬ قطارها و هرچیز دیگری ترجمه کند.
آن چه که بیشتر جلوه می کند این است که من فکر نمی کنم شیوه ی داستان گویی دلربای فیلم به راحتی به این سطح رسیده باشد. با همراهی آندره استانتون (Andrew Stanton) به عنوان کارگردان و یکی از نویسندگان که در “جست و جوی نمو” را کارگردانی کرده و نوشته بود٬ وال-ای شامل ایده های زیادی است و نه فیلمنامه ای که به سادگی و بی فکر نوشته شده باشد و در آن شخصیت ها با فنون رزمی در نماهای سرپایین (high-angle shots) با هم مبارزه کنند. وال-ای شامل کمی کار بر روی بخشی از مخاطبان و کمی اندیشه است و مخصوصا برای تماشاگران جوان تر احتمالا مهیج است. این داستان به شیوه ی متفاوتی گفته شده و با یک نگاه واقع گرایانه می توانست فیلم علمی تخیلی به مراتب بهتری بشود.
ترجمه: مصطفی انصافی
منبع: نگاه هفتم
farhad72 07 فروردین ماه 1403
لینکهای دانلود خرابن