-
کشــــور
-
زبـــــان
-
زمـــــان117 دقیقه
-
رده سـنیR
-
ژانــــــر
-
کارگـردان
-
نویـسنده
-
سـتارگـان
Alien
نقد و بررسی فیلم به قلم Todd McCarthy (تاد مککارتی)
نشریه The Hollywood Reporter
پنج سال پیش که اسکات فیلم پرومتئوس را ساخت، قصد داشت داستان جدیدی را در دل دنیای بیگانه گسترش دهد. این فیلم با استقبال متوسط مواجه شد و کمپانی فاکس تصمیم گرفت روش دیگری برای ادامهی این مجموعه فیلم به کار ببندد. با این حال، به محض ارادهی اسکات برای ساخت فیلم جدیدی از بیگانه که به فیلم اصلی شبیهتر و از فضای پرومتئوس دور باشد، تهیهکنندگان چراغ سبز نشان دادند.
پنج سال پیش که اسکات فیلم پرومتئوس را ساخت، قصد داشت داستان جدیدی را در دل دنیای بیگانه گسترش دهد. او چندان علاقه نداشت که زنومورفهایی (موجودات خارجی) را که برای اولین بار در سال 1979 به دنیای سینما آورد، دوباره نمایش دهد ولی خب مقتضیات تجاری این شرایط را مهیا کرد. بنابراین، اگرچه پرومتئوس شامل خردهپیرنگی دربارهی سرمنشا بیگانگان بود اما عمدتا مشقتهای سفر فضایی برای کشف سرچشمهی حیات را مطرح میکرد. فیلم مذکور با استقبال متوسط مواجه شد و کمپانی فاکس تصمیم گرفت روش دیگری برای ادامهی این مجموعه فیلم به کار ببندد که مفهوم متغیری از این دنیا و دربارهی تاریخچهی پسابیگانگان بود. با این حال، به محض ارادهی اسکات برای ساخت فیلم جدیدی از بیگانه که به فیلم اصلی شبیهتر و از فضای پرومتئوس دور باشد، تهیهکنندگان چراغ سبز نشان دادند.
بیگانه: پیمان داستانی را شرح میدهد که قائم به ذات جذاب است در حالی که نیمنگاهی هم به هدف غایی دارد. با وجود این که این فیلم رشتههای داستانیِ معلق در پایان پرومتئوس را به هم گره میزند، هدف اصلی آن دادن تولدی دوباره به زنومورفی (موجود خارجی) نام آشناست. «مایکل فسبندر» دوباره در فیلم حضور دارد.
فیلم بیگانه: پیمان بیشتر به دنبالهای از پرومتئوس شباهت دارد تا پیشدرآمدی به بیگانه. همانند مجموعه فیلم اخیر سیارهی میمونها، این فیلم نیز داستانی را شرح میدهد که قائم به ذات جذاب است در حالی که نیمنگاهی هم به هدف غایی دارد. با وجود این که بیگانه: پیمان رشتههای داستانیِ معلق در پایان پرومتئوس را به هم گره میزند، هدف اصلی آن دادن تولدی دوباره به زنومورفی (موجود خارجی) نام آشناست تا این که افسانهای از این دنیا را بسط و توسعه دهد. تنها بازیگری که در پرومتئوس حضور داشت و در این فیلم نیز بازی میکند، «مایکل فسبندر» است که دو نقش را بر عهده دارد: دیوید ربات انساننما و والتر برادر کوچکتر دیوید.
بیگانه: پیمان ترکیبی از ایدههای علمیتخیلی فوقالعاده و تلاطمهای ترسناک و شوککنندهی فیلمهای اسلشر میباشد. اسکات نتوانسته این المانهای متفاوت و ناهمگون را مانند 38 سال پیش به خوبی ترکیب و تلفیق کند… بیگانه: پیمان ترکیبی از خوب و بد است.
بیگانه: پیمان ترکیبی از ایدههای علمیتخیلی فوقالعاده و تلاطمهای ترسناک و شوککنندهی فیلمهای اسلشر میباشد. اسکات که نتوانسته این المانهای متفاوت و ناهمگون را مانند 38 سال پیش به خوبی ترکیب و تلفیق کند، از لحاظ لحنی نیز ریسک کرده؛ از این جهت که فیلم در بهترین حالت توانسته وحشتزایی و تنش و هیجانی در حد بیگانه بیافریند. در بدترین اوقات هم، فیلم گرفتار همان اغراق و مبالغهای میشود که گاها پرومتئوس را از مسیر اصلی منحرف میساخت. بیگانه: پیمان ترکیبی از خوب و بد است. تماشای نواختن موسیقی توسط دو ربات انساننما و مشاهدهی تامل و تعمق آنان در باب هستی، و در آخر بوسهی فسبندر از فسبندر (اشاره به نقش دو ربات که فسبندر ایفا میکند) مسلما کسلکننده است. البته فیلم با نمایش زنومورف جدید (که نسبت به نسخهی اصلی واقعیتر به نظر میرسد) و کشتار انسانها به دست آن، تا حدودی این کاستی را جبران میکند. در برخی از صحنهها، اسکات از فیلمهای ترسناک دهه 80 وام گرفته.
فیلم طبق سنت آثار علمیتخیلی با نمایش رزمناوی که با سرعتی در حد سرعت نور در حال پیمایش فضاست، آغاز میشود. روی عرشهی فضاپیما، دو هزار نفر در خواب عمیق فرو رفتهاند. تنها فرد هوشیار، والترِ ربات است که میتواند تمامی فعالیتهای روزانه را بدون هیچ کمکی انجام دهد. تا اینکه فضاپیما به مشکل برخورده و او بالاجبار خدمه را بیدار میکند. تمام افراد از فرایند انجمادزدایی جان سالم به در میبرند غیر از کاپیتان «برانسون (جیمز فرانکو)» که در آتش میسوزد. کاپیتان جدید «اورام (بیلی کروداپ)» تجربهی چندانی در رهبری فضاپیما ندارد و همسر برانسون، «دانیلز (کاترین واترستون)»، پس از مرگ همسرش تمرکزش را از دست داده و نمیتواند وظیفهی خود را به نحو احسن انجام دهد. پس از انجام تعمیرات لازم، اورام تصمیم میگیرد به جای به خواب برگرداندن خدمه برای طی هفت سال باقیمانده از سفر، مسیر فضاپیما را به سمت سیارهای قابل سکونت به منظور اکتشاف تغییر دهد. دانیلز با این تصمیم مخالفت میکند ولی بقیه موافقند. اما سیاره آنگونه که آنان تصور میکنند نیست. چون اصلا به عنوان منطقهای برای اکتشاف توسط کاشفان مجهز مناسب نیست، حتی نمیتوان روی سطح سیاره با فضاپیما ارتباط برقرار کرد.
جلوههای ویژه فیلم دیدنی است. اسکات بیشتر زمان فیلم را به نمایش بیگانه اختصاص داده که خوشبختانه همین امر موجب بازیابی شکوه از دسترفتهی او از زمان فیلم اول بیگانه شده است. فیلمنامه در تلاش است تا کاراکتر دیوید را جالب جلوه دهد، اما در بیشتر بخشهای فیلم از یک موجود خودشیفته و آرام فراتر نمیرود. میخواهند دانیلز را به عنوان یک قهرمان بزن بهادر جا بیندازند، ولی او تنها میتواند یک ریپلی (شخصیت اصلی در فیلم بیگانه) درجه دوم باشد.
جلوههای ویژهی فیلم به عنوان بهترینهای این مجموعه با پرومتئوس رقابت میکند. شاید به این دلیل که در سایر فیلمها (خصوصا در آثار فراموش شدهای چون بیگانه علیه غارتگر و دنبالهی منحوس آن)، زنومورف اغلب در سایه دیده میشد. اسکات بیشتر زمان فیلم را به نمایش بیگانه اختصاص داده که خوشبختانه همین امر موجب بازیابی شکوه از دسترفتهی او از زمان فیلم اول بیگانه شده است. طی سالیان اخیر، به طرز ناامیدکنندهای از بین بردن این موجودات، آسان نمایش داده میشد ولی در بیگانه: پیمان از این خبرها نیست. موسیقی متن «جِد کِرزل» بدون این که کپیبرداری از موسیقی «جری گلداسمیت» در سال 1979 باشد، یاد و خاطرهی آن را تداعی میکند.
کاراکترهای فیلم همانند دیگر فیلمهای اسلشر، دوبعدی و ساده هستند. فیلمنامه در تلاش است تا کاراکتر دیوید را جالب جلوه دهد، اما در بیشتر بخشهای فیلم از یک موجود خودشیفته و آرام فراتر نمیرود. میخواهند دانیلز را به عنوان یک قهرمان بزن بهادر جا بیندازند، ولی او تنها میتواند یک ریپلی (شخصیت اصلی در فیلم بیگانه) درجه دوم باشد. قطعا حضور «سیگورنی ویور» در بیگانه 1 و 2 به عنوان عامل وحدتبخش بین این دو فیلم تاثیر بسزایی داشت. اسکات هم این را میداند. شاید به همین دلیل صدای کامپیوتر فضاپیما که متعلق به «لورلای کینگ» میباشد در ابتدا شبیه صدای ویور به نظر میرسد!
آنهایی که برای تماشای خون و هیجان به مجموعهی بیگانه علاقه دارند، مسلما از تماشای بیگانه: پیمان بیشتر از پرومتئوس راضی خواهند بود. آنهایی که پرومتئوس را به دلیل تزریق مباحث علمیتخیلیِ صرف به کالبد داستانش میستودند، شاید از تماشای این فیلم ناامید شوند.
بیشتر خدمهی فضاپیما سیاهیلشکر هستند. به یاد آورید فیلمنامههای بیگانه و بیگانگان را که چقدر دقیق و موثر کاراکترهایی که حتی حضور چندانی در فیلم نداشتند را معرفی میکردند. شخصیت کین با بازی «جان هرت»، برت با بازی «هری دین استنتون»، هادسون با هنرمندی «بیل پکستون»، یا حتی واسکز با بازی «جنت گلدستاین». متاسفانه در فیلمنامهی این فیلم نمیتوان چنین شخصیتپردازی دقیقی را خاطرنشان کرد. به عنوان مثال، اورام با بازی «بیل کروداپ» مرد ایمان معرفی میشود اما فقط همین! چیزی دیگری نمیبینیم. «دنی مکبراید» هم علیرغم فرصت زیادی که در اختیارش گذاشته شده اسکلتی بیش نیست.
بیگانه فیلم بزرگ و ماندگاری بود که بیگانه: پیمان میخواهد شبیه آن باشد و صدالبته فیلم جدید اسکات یک اثر سرگرمکنندهی علمیتخیلی/ترسناک 2 ساعته با بودجهای کلان است. اما نمیتوان از این حقیقت چشم پوشید که دنبالههای یک اثر هرچقدر هم خوب باشند، باز هم نمیتوانند در حد و اندازههای آن ظاهر شوند.
آنهایی که برای تماشای خون و هیجان به مجموعهی بیگانه علاقه دارند، مسلما از تماشای بیگانه: پیمان بیشتر از پرومتئوس راضی خواهند بود. اگرچه این اثر قطعا یکی دو پله پایینتر از دو قسمت نخست قرار دارد. آنهایی که پرومتئوس را به دلیل تزریق مباحث علمیتخیلیِ صرف به کالبد داستانش میستودند، شاید از تماشای این فیلم ناامید شوند. با وجود این که اسکات تفکرات غالب بر نسخهی سال 2012 را دور نینداخته، ولی بسیاری از آنها را در این فیلم به شیوهای سرسری بیان کرده. گویی چیزی از قلم افتاده (اگرچه صادقانه بگویم من از این اقدام اسکات بدم نمیآید). بیگانه فیلم بزرگ و ماندگاری بود که بیگانه: پیمان میخواهد شبیه آن باشد و صدالبته فیلم جدید اسکات یک اثر سرگرمکنندهی علمیتخیلی/ترسناک 2 ساعته با بودجهای کلان است. اما نمیتوان از این حقیقت چشم پوشید که دنبالههای یک اثر هرچقدر هم خوب باشند، باز هم نمیتوانند در حد و اندازههای آن ظاهر شوند.
منبع : اختصاصی نقد فارسی
مترجم: بابک مؤیدزاده