خانواده ی دفو متشکل از چند زن وکیل که طلاق گرفته اند مجبور میشوند با زندگی گذشته خود روبرو شوند زمانی که پدر آنها بعد از 30 سال غیبت بازمیگردد...

داستان لوس ترین مرد کشور که برای به ارث بردن ثروت خانوادگی باید بر آزمون سختی که پدربزرگش تحمیل کرده بود، غلبه کند، که از طریق آن چیزی را که معتقد است شغلش است، می یابد: انجام سیاست، اما به روشی که همیشه قانونی نیست.

»برنان هاف« (فرل) مرد سی و نه ساله ای است که کار مشخصی ندارد و با مادرش، »نانسی« (استین برگن) زندگی می کند. »دیل دابک« (رایلی) نیز مرد چهل ساله ای است که بیکار است و با پدرش، »رابرت« (جنکینز) زندگی می کند. زمانی که »رابرت« و »نانسی« ازدواج می کنند، »برنان« و »دیل« به ناچار هم خانه می شوند. در حالی که از همان ابتدا این دو نابرادری از یکدیگر دل خوشی پیدا نمی کنند.

آنی دختری محبوب است که به زودی ازدواج خواهد کرد. او لیلیان را از میان دوستانش به عنوان کمک خود انتخاب مب کند اما از آنجا که او دختری دوست داشتنی و محبوب بین تمام دوستانش است، دوستان او تصمیم میگیرند که هر کدام به نحوی به آنی کمک کنند که این عدو هماهنگی بین آنها، در روز عروسی مشکلات بزرگ و خنده داری به وجود می آورد.

هنگامی که فشار کار یک رقاصه بالرین را در نقش اصلی و جدیدش تهدید می کند، او و یک رقصنده طرد شده دنیای خود را فارغ از انتظارات دیگران می سازند.

داستان سریال به آینده و قرن 25 مربوط میشود جایی که مغز انسان ها دیجیتالی شده و روح آنها قابل انتقال از فردی به فرد دیگر است. شخصی که در زندان به سر میبرد در قالب جسم دیگری به زندگی بازمیگردد تا پرونده قتلی که به گردنش انداخته اند را حل کرده و آزادی خود را بدست آورد...

دو دوست سعی می کنند یک گروه هوی متال با یک ویولن سل برای Battle of the Bands تشکیل دهند.

اینبار این پول و بدهی نیست که یاران اوشن را دور هم گرد می آورد بلکه حس دوستی موجب می شود آنها دست به سرقت بزنند. ماجرا از این قرار است که روبن تیشکوف با شریکش ویلی بنکس کازینویی می سازد اما بنکس به او خیانت می کند و کازینو را بالا می کشد. روبن سکته می کند و گوشه خانه می افتد. یاران برای انتقام روبن، دوست و همکار خود تصمیم می گیرند کازینوی بنکس را غارت کنند...

خانواده ای آمریکایی برای یک سفر تفریحی تجاری به پاریس سفر می کنند. در آنجا آنها که از لحاظ مادی در وضع خوبی هستند با زندگی ها و دنیای جدیدی آشنا می شوند که به آنها دیدی می دهد ک چگونه میتوانستند با تغییراتی در زندگی و در گذشته ی خود ، از دنیا و آسایش و خوشبختی بهتر برخوردار بودند

«مکس» (فاکس) یک راننده تاکسی است، که شبی در لس آنجلس توسط یک آدم کش حرفه ای (تام کروز) گروگان گرفته می شود. اکنون او باید راهی پیدا کند تا هم خودش را و هم آخرین قربانی این آدم کش را نجات دهد...