مردی برای محافظت از خانواده اش در برابر ذات شرور انسان،سالها آنها را در خانه ای به دور از در دیگران نگه داشته...

یک زوج تازه ازدواج کرده که خانواده‌هایشان فقط یک بار ملاقات کرده‌اند، باید برای جشن گرفتن روز مادر دور هم جمع شوند.

هفت نفر ربوده می شوند و ناگهان خود را بخشی از یک بازی مرگبار می یابند.

فرناندو بارینتوس، رئیس اداره امنیت ملی، پلیس مخفی مکزیک، در تلاش است تا به بالاترین مقام در این کشور دست یابد. در راه، او باید دستکاری کند، خیانت کند و بکشد، و او به خوبی برای آن آماده است.

پس از کشته شدن خانواده آنها در یک قتل عام دولتی، خواهر و برادران انریکه و رزا از گواتمالا فرار می کنند و سفری خطرناک را به سمت "ال نورته" آغاز می کنند: ایالات متحده.

سیسیلیا پس از سکته قلبی به مزرعه پدرش می رود. سیسیلیا در خانه دوران کودکی خود با مادری آشنا می شود که مدت هاست درگذشته است که حضورش به گذشته ای دردناک که توسط دنیای طبیعی اطرافشان همخوانی شده است، زنده می شود.

هازل، تبلیغ کننده، باید تصویر دیگو بازیکن MLB را بازسازی کند، که اتفاقاً عشق سابق او بوده است!

برای تقسیم مخارج، آلابامای بیکار به بیل و تودلز بیکار می رود. بیل توسط معشوقه یک گانگستر استخدام می شود و در نهایت محافظ گانگستر می شود ...

داستان در مورد پدر یک نویسنده کلمبیایی. پدرش استاد پزشکی دانشگاه بود که مدارا و حقوق بشر را در کشورش ترویج می کرد. نویسنده احساسات خود را در رابطه با پدر دوست داشتنی اش فاش می کند و داستان خانواده اش را شرح می دهد...

خانواده ای برای داشتن خانه ای شایسته تلاش می کند، اما شرایط بر خلاف آنها است.