یک روحانی اسقفی طرد شده اتوبوسی از زنان باپتیست میانسال را در یک تور در سواحل مکزیک هدایت می کند و با شکست زندگی اش کنار می آید.

مردی خوش چهره عشق زندگی خود را پیدا می کند؛ اما مرد دچار یک حادثه میشود و باید چهره خود را توسط جراحی ترمیم کند و...

یک کارتونیست که اخیرا بیکار شده است، به دنبال یک کار جدید می گردد.

مادرید دهه 1950 ، پاکو پس از خدمت سربازی به دنبال کار برای پس انداز و ازدواج با نامزدش می گردد ...

طوفان سواحل جنوب مکزیک را تهدید می کند. یک زوج جوان در حال سفر به یک بهشت گرمسیری هستند تا دوباره جرقه را در رابطه خود روشن کنند. طی چند روز آینده، تعطیلات عاشقانه به عکس آن تبدیل می شود: تریان عشق وحشی...

هر یک از اعضای این خانواده سعی می کند تا مراقبت از مادر پیر خود را بر دوش دیگری بیندازد.

یک گروه آرژانتینی متشکل از بازیگران، رقصندگان، نوازندگان، فیلمسازان و یک دختر، یک تور تئاتر را در کشوری واقع در آمریکای لاتین آغاز می کنند.

امیلیو باررو همان چیزی است که همه آن را مردی موفق می نامند. اما همه چیز انطور که به نظر می رسد نیست. زندگی او یک دروغ بزرگ است ، و وقتی روزانا ، یک دانشجوی جوان جذاب وارد دنیای او می شود ، تعادل ظریفی که اسرار او را پنهان نگه می دارد از هم می پاشد ...

یک سرخپوست آپاچی در دفاع از خود به یک کلانتر محلی شلیک میکند و همین باعث میشود که گروهی از سربازان برای دستگیری به تعقیب او بپردازند و ...

.مارسلینو یک کودک یتیم است که در یک صومعه زندگی می کند. یک روز هنگامی که او در اتاقی پر از اشیا قدیمی، حال خوردن وعده ی غذایی کوچکش است، یک تکه از نانش را به یک مجسمه ی قدیمی مسیح می دهد. این مجسمه نان را بر می دارد و آن را می خورد. به خاطر این کار، مجسمه از مارسلینو می خواهد که آرزویی بکند که آن را براورده کند. مکارسلینو آرزو می کند که مادرش را ببیند.