دهه ی 1950. «نورویل بارنز» (رابینز) مرد کندذهنی اهل ایندیاناست که با کوشش و تقلا، کاری در شرکت بزرگ هادساکر گیر می آورد. او پس از خودکشی رئیس شرکت با توطئه ی مشاور شرکت، «سیدنی ج. ماسبرگر» (نیومن) به مقام ریاست می رسد. اما، برخلاف انتظار «ماسبرگر»، محصول جدید پیشنهادی «بارنز» - هولاهوپ - یکی از موفق ترین و پرفروش ترین محصولات شرکت از آب درمی آید.

مردی، شیطانی غول پیکر و وحشتناک را برای نابود کردن چند نوجوان که به طور اتفاقی پسر او را کشته اند، احضار می کند.

هیولایی از وصلت «شاهزاده کالوین» (مارشال) و «شاهزاده خانم لیسا» (آنتونی) و اتحاد خانواده های آن دو وحشت دارد. در جریان عروسی، مأموران هیولا مهمانان را نابود می کنند و عروس را می ربایند. اما «کالوین» با استفاده از شمشیری سحرآمیز و همراهی مردانی شجاع و کارآمد سرانجام به عرصه ی مبارزه با هیولا می رسد و «لیسا» را آزاد می کند.

مخترع دیوانه ای (پرایس) با عشق و علاقه، موجودی مصنوعی به نام «ادوارد» (دپ) می سازد. «ادوارد» تمامی استانداردهای جسمانی بشر را داراست و فقط دست هایش مشکل دارد. (مخترع، موقتا یک جفت قیچی در انتهای دست های او کار گذاشته است.) وقتی مخترع مهربان می میرد، «ادوارد» تنها می شود…

رمان نویسی به نام هلن شارپ (هاون) و دوستش مادلین اشتن ـ ستاره ی برودوی ـ (استریپ) بر سر ارنست منویل (ویلیس) با یکدیگر رقابت دارند. این دو با استفاده از اکسیر زندگی، عمر جاودانی پیدا می کنند و …

«سانگ هیون» یک کشیش است که برای تست واکسن یک ویروس کشنده داوطلب می شود. واکسن درست عمل نمی کند و ویروس تقریبا او را از پا دی می آورد. اما بعد از تزریق تصادفی خون یک خون آشام به بدنش، او به زندگی باز می گردد...

«گومس آدامز» (جولیا) با همسرش، «مورتیشا» (هیوستن)، دو فرزندش، «ونزدی» (ریچی) و «پوگسلی» (ورکمن) و مستخدمان وفادارش، «تینگ» (که دستی بریده از مچ است) و «لورچ» (استرویکن)، زندگی نامتعارفی را در قصری عجیب و غریب می گذرانند. «گومس» به دنبال «فستر»، برادر گم شده اش است و وکیل حقه باز خانواده (هدایا) می کوشد مردی به نام «گوردون» (لوید) را به جای «فستر» جا بزند و املاک «آدامزها» را تصاحب کند.

یک ماجرای عاشقانه درباره ی یک خلبان افسانه ای که عاشق دختر یک آتش نشان شده است...

از یک طرف"اورگان" با ذهنی مشغول و تراژدی های ناگفته‌ و تاثیرش بر اطافیان در پورتلند به سر می‌برد، از طرفی دیگر یک منتقد موسیقی برای بهبود یافتن به همراه همسرش به سمت ایتالیا در سفر است. حال باید دید ارتباط این دو با یکدیگر چه می‌باشد...

کالین یک مخترع ثروتمند ، در تلاش برای پیدا کردن درمانی برای معشوق خود کلویی ، پس از اینکه یک بیماری غیر معمول ناشی از یک گل در حال رشد در ریه ها او تشخیص داده می شود هست و…