این فیلم در مورد تبهکاران ایتالیایی است و شامل داستان پنج شخص متفاوت می شود که هرکدام به گونه ای در تلاشند با گروه مافیایی «کامورا» ارتباط برقرار کنند...

دو دوست به نام‌های “آسه‌رولا” و “لارانژینا” در ریو دو ژانیرو (برزیل) بدون پدر بزرگ شده‌اند. وقتی به سن 18 سالگی می‌رسند، جنگ و نزاع در بین گروه‌های قاچاق مواد مخدر در اطراف آن‌ها درگرفته است. در این بین هر یک نشانی از پدر خود را می‌یابند…

داستان این فیلم در مورد یک قطار است که از چین به مسکو می رود. در این قطار یک زوج آمریکایی با حوادث مرموزی مواجه می شوند...

«تام هاردی» (ویلیس)، پلیس جوان اداره ی آگاهی و دایره ی جنایی شهر پیتسبرگ در کنار پدرش «وینس» (ماهونی) که رئیس دایره ی جنایی است، خدمت می کند. طی یک تعقیب و گریز، تصادف شدیدی صورت می گیرد. «تام» بی هوش می شود و وقتی به هوش می آید، می فهمد پدرش کشته شده و قاتل از صحنه فرار کرده است. «تام» که مسئول شناخته شده، منتظر خدمت می شود و به نوش خواری پناه می برد. تا این که دو سال بعد معلوم می شود که قاتل «وینس» یک پلیس بوده…

تولسای نیوانگلند. «راستی - جیمز» (دیلن) با پدر الکلی (هاپر) و برادر بزرگش، «عشق موتور» (رورک) زندگی می کند. «عشق موتور» شیفته ی یک نوع ماهی تایلندی به نام «ماهی مهاجم» است - ماهی ای که باید از همنوعانش جدا نگه داشته شود، چون با هیچ ماهی دیگری (و حتی خودش) سر سازگاری ندارد...

دکتر Beaumont Rosewood, Jr متخصص خصوصی پاتولوژی میامی هست که با توجه به کالبد شکافی های پیچیده در آزمایشگاه سرنخ هایی رو کشف میکنه که پلیس میامی اونها رو نمیبینه، همکار جدید اون کاراگاه ویلا هست که کمی کنار اومدن باهاش سخته ،همینطور که اون تحت تأثیر قابلیت های دکتر رزوود قرار میگیره که البته خوشبینی های اون بیشتر آزار دهنده هستن تا امیدبخش بودن ولی رفته رفته این تیم پروندهای جرم جنایت زیادی رو با کمک هم حل میکنن...

سال 2029. دنیا شدیدا وابسته به اطلاعات شده است و تمام انسان ها متصل به شبکه هستند. جرم و جنایت توسط خلافکاران از طریق نفوذ غیر مجاز به شبکه انجام میگیرد . برای جلوگیری از این موارد، روبات هایی انسان نما با توانایی و قدرت بالا ساخته شده اند، رباتها می توانند در لحظه به هر شبکه ای در دنیا متصل شوند. اکنون روباتی زن، به کمک همکارش باید یک هکر مرموز و قدر را ردیابی و سرنگون سازد...

داستان بزرگ شدن پسر بچه ای در انگلستان. او در مدرسه دچار مشکل شده و پس از جنگ و جدالی با هم مدرسه ایش دارد به خانه بر میگردد که در مسیر با وودی و دار و دسته اش آشنا می شود، وودی از مشکل پسرک مطلع شده و از او دعوت می کند تا به گروه آن ها ملحق شود و پسرک قبول می کند…

سال 1963 شهر نیویورک، هرج و مرج همه جا را فرا گرفته، جنایتکاران قانون جنگل را در شهر برپا کرده اند و دوره‌ی خوشی های زمان جوانی می باشد...

«جادی» (ویتاکر)، سرباز سیاه پوست انگلیسی را اعضای ارتش آزادیبخش ایرلند می ربایند و محکوم به اعدام می کنند. «فرگوسن» (ری)، مأمور اجرای حکم، عامدانه به «جادی» مهلت فرار می دهد. با این همه «جادی» برحسب تصادف کشته می شود. حالا «فرگوس» به لندن می رود و سراغ «دیل» (دیویدسن)، دوست «جادی» را می گیرد...